از اینستاگرام پادان دیدن کنید Padan's Instagram

نقد «روزهای آینده» قسمت اول از فصل ۲ سریال The Last of Us

زمان مطالعه: 2 دقیقه

بالاخره فصل دوم The Last of Us از راه رسید و با خود چهره‌ها، چالش‌ها و تهدیدهای تازه‌ای را به این جهان ویران شده اضافه کرده است. این فصل با یک پرش زمانی پنج‌ساله پس از وقایع تلخ و پرتنش فصل اول آغاز می‌شود و ما را به جکسون، وایومینگ می‌برد؛ جایی که جوئل و اِلی این بار نه در حال گریز از خطری فوری، بلکه در تلاش برای ساختن زندگی‌ای نسبتاً عادی هستند. اما این زندگی به ظاهر آرام، پر از تنش‌های حل‌نشده و رازهای سنگین است.

جوئل که حالا موهایش رو به سفیدی رفته، همچنان سایه‌ای از گناه انتخابش در آزمایشگاه را با خود حمل می‌کند، در حالی که اِلی نوجوانی سرکش شده که با وجود ایمنی‌اش از عفونت، از درون زخم‌های روحی عمیقی دارد. این فصل جدید نه‌تنها رابطه پیچیده این دو را عمیق‌تر بررسی می‌کند، بلکه یادآوری می‌نماید که در این جهان پسا-آخرالزمانی، تهدیدها همیشه در حال تکامل هستند، هم از سوی انسان‌هایی با انگیزه‌های تاریک و هم از جانب آلوده‌شدگانی که حالا به موجوداتی بسیار خطرناک‌تر از قبل تبدیل شده‌اند.

نقد قسمت اول از فصل 2 the last of us

قسمت اول از فصل 2 سریال The Last of Us با عنوان «روزهای آینده» که هم‌اکنون در HBO و Max منتشر شده، بذر تمام درگیری‌های آینده را می‌پاشد. این قسمت با نمایش زندگی روزمره در جکسون آغاز می‌شود؛ جایی که دیوارهای بلندش ساکنان را از تهدیدهای بیرون محافظت می‌کند، اما نمی‌تواند آنها را از شبح گذشته‌ای که همچنان جوئل و اِلی را تعقیب می‌کند، در امان نگه دارد. در ادامه نقدی از قسمت اول از فصل 2 سریال The Last of Us با نام «روزهای آینده» در HBO و Max آورده شده است.

رابطه پیچیدهٔ اِلی و جوئل

نقد قسمت اول از فصل 2 the last of us
پدر و مادر تمایل دارند فرزندانشان را از تمام شرور جهان محافظت کنند، اما روزی می‌رسد که کودک می‌خواهد بند ناف را قطع کند.

در سریال «روزهای آینده»، چند طوفان در افق دیده می‌شود، اما در اولین قسمت، تلخ‌ترین آن‌ها طوفانی از کینه و اشتیاق است. به طور طبیعی، والدین و فرزندانشان دوره‌ای از ناآرامی را تجربه می‌کنند وقتی که یکدیگر را درک نمی‌کنند. پدر و مادر تمایل دارند فرزندانشان را از تمام شرور جهان محافظت کنند، اما روزی می‌رسد که کودک می‌خواهد بند ناف را قطع کند. در مورد اِلی (بلا رمزی) و جوئل (پدرو پاسکال)، اما پویایی متفاوتی وجود دارد: آن‌ها در بیشتر فصل اول «آخرین بازمانده‌ها» صرفاً تلاش می‌کردند تا از بوستون به سمت سالت لیک سیتی زنده بمانند.

انتخاب جوئل و پیامدهای آن

در میان از دست‌دادن‌ها و خطرها، به طور طبیعی به هم پیوند خوردند، و اینجاست که «انتخاب» جوئل مطرح می‌شود؛ لحظات پایانی قسمت «به دنبال نور» همه چیز را کلید زد. می‌توان فهمید که اِلی می‌داند جوئل دروغ می‌گوید، و بحث‌های زیادی در مورد درست بودن تصمیم او وجود خواهد داشت. آیا نجات فردی که دوستش داری به قیمت نابودی جهان و گرفتن حق انتخاب از او می‌ارزد؟ آیا درمان اصلاً جواب می‌داد؟ این افکار حتی پنج سال بعد در جکسون، وایومینگ، همچنان در ذهن اِلی و جوئل می‌چرخد.

آن‌ها از نظر جسمی بخشی از این جامعه هستند، اما بخشی از وجودشان هنوز خود را غریبه احساس می‌کند. همه تنش بین آن‌ها را می‌بینند، اما راز نهایی را نمی‌دانند؛ رازی که حتی اِلی و جوئل هم با آن روبرو نمی‌شوند.

تهدیدهای پنهان و ظهور اَبی

نقد قسمت اول از فصل 2 the last of us
سریال به طور خلاصه اَبی (کیتلین دِور) را نشان می‌دهد خشمگین و عاطفی که تمام جزئیات جوئل، حتی «خوش‌قیافه» بودنش را می‌داند و به دنبال انتقام با فایرفلای‌های باقی‌مانده است.

این پویایی جالبی است، چون بلافاصله پس از صحنه آغازین، سریال به طور خلاصه اَبی (کیتلین دِور) را نشان می‌دهد خشمگین و عاطفی که تمام جزئیات جوئل، حتی «خوش‌قیافه» بودنش را می‌داند و به دنبال انتقام با فایرفلای‌های باقی‌مانده است. حتی اگر سکونتگاه جکسون در دوران پسا فاجعه امن و نسبتاً مدرن به نظر برسد، نیروهایی در حال فشار آوردن به آن هستند. تهدید آلوده‌ها همیشه وجود دارد (و در ادامه قسمت نشان داده می‌شود که آن‌ها در حال تکامل هستند).

آن‌ها با زمان می‌دوند تا فضاهایی برای مردم بسازند، در حالی که منابع و نیروی کارشان رو به کاهش است. در پس‌زمینه زمستان، فایرفلای‌ها در جست‌وجوی انتقام کمین کرده‌اند. «روزهای آینده» به خوبی تمام مشکلات احتمالی آینده را پیش‌بینی کرد، در حالی که به داستانی منزوی نگاه می‌کند.

جایگزین‌های عاطفی و طغیان اِلی

جوئل و اِلی نمی‌توانند رابطه‌شان را درست کنند، بنابراین جایگزین‌هایی برای پر کردن این خلأ دارند. برای جوئل، دینا (ایزابلا مرسد) تا حدی این نقش را ایفا می‌کند. به او سلام می‌کند، از او می‌خواهد که تعمیر یک قطع‌کننده را به او یاد بدهد، و حتی مانند یک دختر بزرگتر با او فیلم تماشا می‌کند. اما حتی دینا هم به عنوان میانجی و بهترین دوست اِلی متوجه می‌شود که خلأیی وجود دارد. اِلی در گشت‌زنی است و مهارت‌های رزمی را که در سفر با جوئل، پدرخوانده‌اش آموخته، با تامی (گابریل لونا) و جسی (یانگ مازینو) به کار می‌گیرد. او کاملاً در حالت طغیان است و حاضر است با بی‌پروایی کامل به جنگ آلوده‌ها برود.

جوئل و گِیل: یک گفت‌وگوی دردناک

نقد قسمت اول از فصل 2 the last of us
در این قسمت نشان داده می‌شود که جوئل به مشاوره می‌رود

خوشبختانه سکونتگاه جکسون به درمان‌گر دسترسی دارد، چون جوئل نیاز دارد با کسی صحبت کند. بهترین لحظه «روزهای آینده» گفت‌وگوی جوئل با گِیل (کاترین اوهارا) است، که اصلاً یک درمان‌گر معمولی نیست (حقوقش را با علف می‌گیرد و در جلسات مشروب الکلی می‌نوشد). برای گِیل این یک ضربه دوگانه است، چون امروز هم سالگرد از دست دادن همسر ۴۱ ساله‌اش، یوجین، است و هم تولد خودش است. و البته، جوئل همان کسی است که او را کشته. تصور کن مجبور باشی به کسی کمک کنی تا آرامش ذهنی پیدا کند، در حالی که او عزیزت را از تو گرفته است.

تمایل گِیل برای «درست کردن» رابطه با جوئل از این طریق، نیاز به صداقت از هر دو طرف دارد و، صادقانه بگویم، کار بزرگی از اوست.

پایان یک فصل و آغاز طوفان

قسمت «روزهای آینده» صحنه را برای دنیای حال حاضر و مسئله اصلی بین دو شخصیت اصلی آماده می‌کند، در حالی که اتفاقات زیادی در راه است. در طول فصل اول، همیشه خطری از جانب گروه‌های انسانی یا خود آلوده‌ها وجود داشت، چون آن‌ها دائماً در حرکت بودند اما انتقام وقتی به آرامش رسیده‌ای چه؟ آیا می‌توانی به کسی آسیب بزنی، بعد به یک شهر حفاظت‌شده برگردی و انتظار داشته باشی که هیچ اتفاقی نیفتد؟ پاسخ این سوالات را خواهیم یافت، و این شخصیت‌ها هرگز مثل قبل نخواهند بود.

به قلم مورجانی راولز برگرفته از ساب‌استریم مگزین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *