از اینستاگرام پادان دیدن کنید Padan's Instagram

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

دسته‌بندی: تلویزیون
زمان مطالعه: 12 دقیقه

بیش از نیمی از دهه ۲۰۲۰ گذشته است و این آثار برجسته نشان می‌دهند که قدرت هنری تلویزیون همچنان پابرجاست. با توجه به چالش‌هایی که جهان و به‌ویژه هالیوود در نیمه اول دهه ۲۰۲۰ با آن مواجه بوده، ارزیابی خروجی خلاقانه این دهه در این مرحله تقریباً ناعادلانه به نظر می‌رسد. جنگ‌ها، بحران‌های زیست‌محیطی، اعتصابات کارگری، فروپاشی دموکراسی و یک همه‌گیری جهانی، تمرکز را از لذت بردن از سرگرمی به سمت تضمین بقای آن تغییر داده‌اند.

با این حال، اکنون که پنج سال از دهه ۲۰۲۰ گذشته، با انبوهی از سریال‌های عالی مواجه هستیم که هیچ‌کس نمی‌تواند به تنهایی همه آن‌ها را تماشا کند چه در زمان‌های خوب و چه، خب، حالا. بیان هنری را نمی‌توان سرکوب کرد. این بیان در هر تابلوی دست‌ساز معترضان، در برنامه‌های ویژه جمع‌آوری کمک برای آگاهی از آخرین فاجعه و در روایت‌هایی که قرار است جامعه را به سوی صلح هدایت کنند، دیده می‌شود؛ چه با تغییر همیشگی قلب‌ها و چه با فراهم کردن چند ساعت تفریح و آرامش.

فهرست مطالب

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

البته، مقدار زیادی محتوای بی‌ارزش هم وجود دارد. وقتی با وظیفه دشوار جست‌وجو برای چیزی بهتر، اشتراک در یک سرویس دیگر یا شروع یک داستان چندساله از ابتدا مواجه می‌شوید، به راحتی می‌توان به سریالی که فقط «خوب» است، بسنده کرد.

ما در IndieWire اینجاییم تا کمک کنیم: در ادامه، بهترین سریال‌های دهه ۲۰۲۰ (تاکنون) را انتخاب کرده‌ایم فهرستی پر از درام‌ها، کمدی‌ها، سریال‌های محدود و هر چیزی که هنوز دسته‌بندی نشده است. بدون شک، سریال‌های زیادی هستند که شنیده‌اید، امیدواریم برخی را تماشا کرده باشید و قطعاً چندتایی هم هستند که هنوز ندیده‌اید. (اگر سریال‌های شماره ۴۵ تا ۵۰ را دیده‌اید، تبریک می‌گوییم، شما رسماً یک خبره تلویزیون هستید.)

چند قانون که باید قبل از انتقاد از کسی در شبکه‌های اجتماعی به خاطر بسپارید:

  • هر سریال باید در تاریخ ۱ ژانویه ۲۰۲۰ یا پس از آن پخش شده باشد.
  • هر سریال به‌طور کلی در نظر گرفته شده است. (یعنی اگر فصل اول عالی باشد اما فصل دوم افت شدیدی داشته باشد، هر دو به‌طور مساوی در ارزیابی کلی سریال سنجیده شده‌اند.)
  • برای متمرکز کردن رتبه‌بندی، تنها سریال‌های داستانی در نظر گرفته شده‌اند هیچ سریال مستند، برنامه‌های واقعیت‌نما، گفت‌وگو و غیره واجد شرایط نبودند.
  • این فهرست در طول دهه ۲۰۲۰ به‌صورت دوره‌ای به‌روزرسانی خواهد شد.

با این شرایط، چند سریال قابل‌توجه که واجد شرایط نبودند عبارتند از:

«بری» (۲۰۱۸)، «پسرها» (۲۰۱۹)، «شر» (۲۰۱۹)، «فارگو» (۲۰۱۴)، «برای تمام بشریت» (۲۰۱۹)، «فکر می‌کنم باید با تیم رابینسون بروی» (۲۰۱۹)، «اون دوتا» (۲۰۱۹)، «پن۱۵» (۲۰۱۹)، «پرایمِل» (۲۰۱۹)، «رامی» (۲۰۱۹)، «جواهرات پرهیزگار» (۲۰۱۹)، «جانشینی» (۲۰۱۸)، «توکا و برتی» (۲۰۱۹)، «بازگشته» (۲۰۱۹)، «آنچه در سایه‌ها انجام می‌دهیم» (۲۰۱۹)

و حالا، فهرست بهترین سریال‌های دهه ۲۰۲۰ (تاکنون) از IndieWire را به شما تقدیم می‌کنم. امیدوارم این فهرست گواهی زنده بر توانایی‌های این رسانه باشد. این چیزی است که ما در کمتر از پنج سال، حتی در شرایطی نه‌چندان ایده‌آل، می‌توانیم انجام دهیم و دهه ۲۰۲۰ هنوز در آغاز راه است.

نویسندگان زیر در تهیه این فهرست مشارکت داشته‌اند: سامانتا برگسون، کریستین بلاوِلت، ویلسون چپمن، جیم همفیل، پرما خسلا، اریک کوهن، رایان لاتانزیو، سارا شَچَت و کریستین زیلکو.

۵۰. اولترا سیتی اسمیت‌ها (۲۰۲۱)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

یک معمای قتل نئو-نوآر. یک کمدی سیاه پوچ‌گرا. یک موزیکال یک موزیکال رقص. «اولترا سیتی اسمیت‌ها» انگار کسی به خالق آن، استیو کنراد («پاتریوت»)، جرئت داده که هر ژانری که به ذهنش می‌رسد را بگیرد و در یک حماسه شش‌قسمتی ترکیب کند. سپس، چه به‌عنوان یک حرکت نهایی و چه به‌عنوان یادآوری اینکه انیمیشن یک مدیوم است، نه یک ژانر، او مجبور بوده داستان را با انیمیشن استاپ‌موشن روایت کند.

نتیجه، درست همان‌قدر مسحورکننده و حتی به‌یادماندنی‌تر از آن چیزی است که ممکن است تصور کنید. این سریال کوتاه‌مدت AMC+ داستان دیوید میلز (با صداپیشگی جیمی سیمپسون)، پلیسی که تازه به اولترا سیتی آمده و در اولین مأموریتش با پرونده‌ای بزرگ روبرو می‌شود، را دنبال می‌کند: یک نامزد شهرداری گم شده است. مردم خواستار پاسخ هستند و مقامات با اکراه اما مطیع این تازه‌وارد را تحت فشار قرار می‌دهند تا بفهمد چه اتفاقی افتاده است.

میلز همراه با همکارش، کارآگاه گیل جانسون (داواین جوی راندولف)، در دنیای زیرزمینی عجیب و غریب اولترا سیتی جست‌وجو می‌کند، از دلقک‌هایی که در مترو بالا می‌آورند و اعضای باندهایی که شبیه دیوید بویی لباس پوشیده‌اند، دوری می‌کند. هر از گاهی، آهنگی پخش می‌شود. حتی بیشتر اوقات، رقص وجود دارد. و در تمام این مدت، «اولترا سیتی اسمیت‌ها» تصویری زنده از یک نیویورک خیالی خلق می‌کند که به اندازه واقعیت پر از غافلگیری است. این یک جرئت است که دلتان می‌خواهد آن را بپذیرید.

۴۹. خانم دیویس (۲۰۲۳)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

راهبه‌ای که در افشای کلاهبرداران تخصص دارد، توسط قدرتمندترین سیستم هوش مصنوعی جهان استخدام می‌شود تا جام مقدس را پیدا کند و اگر بتواند آن را نابود کند، هوش مصنوعی به درخواست او خودش را حذف خواهد کرد.

می‌دانم، می‌دانم: خلاصه بالا آن‌قدر کلی است که انگار از هر سریال دیگری در دهه ۲۰۲۰ کپی شده است. پس برای روشن شدن، من درباره «خانم دیویس» صحبت می‌کنم و آنچه این سریال محدود Peacock شاید در اصالت کم داشته باشد، با سرگرمی، بینش و بله، تخیل جبران می‌کند. (اگر طعنه در جملات قبلی مشخص نبود، «خانم دیویس» به شکل شگفت‌انگیزی اصیل است.) بتی گیلپین بار دیگر ثابت می‌کند که گنجینه‌ای ملی است، مارگو مارتیندیل و کریس دیامانتوپولوس هر صحنه‌ای که در آن هستند را ارتقا می‌دهند و داستان با شتابی اعتیادآور پیش می‌رود، بدون اینکه حتی یک‌بار از مسیرهای قبلی پیروی کند.

یک نبرد بین الگوریتم همه‌قدرت و خود خدای متعال را هم اضافه کنید، و «خانم دیویس» همه چیزی را دارد که نمی‌دانستید دنبالش هستید (و حتی بیشتر).

۴۸. من از سوزی متنفرم (۲۰۲۰)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

با نامعلوم‌تر شدن آینده هالیوود (و به طور کلی آینده)، تلویزیون با نگاه به درون پاسخ داده است. دهه ۲۰۲۰ معدن طلایی برای نگاه‌های تیز و خودانتقادی به کارکرد درونی صنعت نمایش و ساخت سلبریتی بوده است، از «هک‌ها» تا «استودیو» و «اون دوتا». خشن‌ترین و صمیمی‌ترین در این زیرژانر، «من از سوزی متنفرم» است که به‌عنوان پرتره‌ای از چگونگی له شدن و کنار گذاشته شدن زنانی که جرئت می‌کنند کمتر از کامل باشند، عمیقاً برش می‌دهد و سوزی عنوان‌دار، با بازی درخشان و پرشور بیلی پایپر دورترین چیز از کامل بودن است.

پایپر، که سریال را با لوسی پربل خلق کرده، به وضوح بخش زیادی از زندگی خیالی سوزی پیکلز را بر اساس حرفه خودش ساخته است صعودی از طریق موسیقی پاپ نوجوانان، دوره‌ای محبوب در یک سریال علمی‌تخیلی کالت و داستان طنزآمیز سوزی که تلاش می‌کند پس از افشای یک عکس، خانواده و حرفه‌اش را نجات دهد، همیشه در واقعیت‌های افسرده‌کننده اما باورپذیر ریشه دارد.

سوزی، یکی از پیچیده‌ترین و چندوجهی‌ترین شخصیت‌های اصلی نیمه گذشته دهه با پیشینه خانوادگی پر فراز و نشیبی که اعمالش را زمینه‌سازی می‌کند اما کاملاً توضیح نمی‌دهد به خاطر خودخواهی‌اش تبرئه نمی‌شود، اما سریال به همان اندازه که (بسیار) تاریک و خنده‌دار است، پراسترس است چون شما برای این قهرمان خودتخریب‌گر ریشه می‌کنید تا از مخمصه خودش بیرون بیاید. در عین حال، پایپر و پربل هر لحظه از سقوط او را از انکار تا شرم، انفجار خشم و بهبودی لرزان به شکلی استادانه به صحنه می‌برند و نتیجه یک کمدی خجالت‌آور زیبا در بالاترین سطح است.

۴۷. گناه است (۲۰۲۱)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

شوخی در راه است گناه است که افراد بیشتری (حتی در میان کارکنان IndieWire) یا «گناه است» را به یاد نمی‌آورند یا ندیده‌اند. این سریال محدود پنج‌قسمتی که توسط راسل تی. دیویس (از شهرت «کوییر به‌عنوان مردم»، مدت‌ها قبل از اینکه مجری سابق و آینده «دکتر هو» شود) خلق شده، بر سه مرد جوان در لندن ۱۹۸۱ تمرکز دارد که یکدیگر را پیدا می‌کنند و خودشان را می‌سازند، حتی در حالی که بحران ایدز شادی سخت به‌دست‌آمده و زندگی‌شان را تهدید می‌کند.

این سه بازیگر اصلی اولی الکساندر به‌عنوان ریچی لذت‌طلب جذاب، اوماری داگلاس به‌عنوان روسکو جسور و درخشان، و کالوم اسکات هاولز به‌عنوان کولین خجالتی و کنجکاو فوق‌العاده‌اند، و گروهی که اطرافشان جمع می‌شوند به شکلی حتی مقاومت‌ناپذیرتر و دوست‌داشتنی‌تر هستند. به‌ویژه، لیدیا وست با بازی خیره‌کننده‌اش به‌عنوان مادرخوانده این خانواده «منطقی» انتخابی، قلب سریالی می‌شود که هرگز از وحشت ایدز شانه خالی نمی‌کند، اما حتی بیشتر به راه‌هایی که شخصیت‌ها برای زنده ماندن پرشور پیدا می‌کنند، علاقه‌مند است.

سریال هم همین‌طور است. نویسندگی دیویس، سلیقه بی‌نقص سریال در موسیقی، کارگردانی پرشور پیتر هوار و بازی‌های گروهی، همگی با هم «گناه است» را به یک لذت تبدیل می‌کنند، حتی با تاریکی‌اش.

۴۶. غیرمتعارف (۲۰۲۰)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

در یک سطح، «غیرمتعارف» در همان جهان گسترده‌ای از شورش علیه مذهب عمل می‌کند که در سینمای اخیر کاوش شده، از درام لزبین «نافرمانی» تا درام تلخ و شیرین پدر و پسری در ویلیامزبورگ، «مناشه» که مانند «غیرمتعارف» عمدتاً به زبان ییدیش روایت می‌شود. با این حال، ماریا شرادر، کارگردان، و آنا وینگر، خالق («دویچلند ۸۳»)، این قالب آشنا را به یک تریلر مهیج تبدیل کرده‌اند، پر از مبارزات یک زن جوان برای یافتن فردیت خود و تلاش‌های نگران‌کننده مردانی که معتقدند می‌توانند او را متوقف کنند.

با بازی قابل‌توجه شیلا هاس، «غیرمتعارف» بین درام رشد تاریک و داستان بقای پرتنش در نوسان است. هاس در نقش اِستی، حماسه‌ای صمیمی را به تصویر می‌کشد که با گرفتاری بین دو جهان تعریف می‌شود: داستان با فرار اِستی از جامعه‌اش در میانه مراسم شبات آغاز می‌شود، بدون اینکه همسر جدیدش، یانکی (امیت رهاو)، حسید جوان و ضعیفی که نمی‌داند همسرش باردار است، متوجه شود. وقتی اِستی به برلین می‌رسد، شروع به کاوش در چشم‌اندازهای نامعلوم یک زندگی سکولار جدید می‌کند، در حالی که برای آزمونی در کنسرواتوار موسیقی برلین آماده می‌شود و در فکر این است که آیا به مادرش که او هم فراری است خبر ورودش را بدهد یا نه.

در نهایت، «غیرمتعارف» مانند یک مکاشفه ساده به نظر می‌رسد: این سریال از زبانی آشنا برای کاوش در معنای فراتر رفتن از محدودیت‌های آیین‌ها و دستورالعمل‌های جامعه استفاده می‌کند و به ذهنیت زنی می‌پردازد که برای فکر کردن به خودش می‌جنگد. تا قسمت پایانی، سریال اندکی آرامش را در این ایده ارائه می‌دهد که هیچ میزان کنترل ذهنی نمی‌تواند روح آزاد را برای همیشه سرکوب کند. «غیرمتعارف» جهانی را که اِستی از آن فرار می‌کند رد نمی‌کند، بلکه توانایی او را برای خلق جهانی جدید به شرایط خودش جشن می‌گیرد.

۴۵. تد لسو (۲۰۲۰ – ؟)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

بدون بازنویسی تاریخ با چشم‌پوشی از فصل سوم فاجعه‌بار، دو فصل اول کمدی مهربانی بیل لارنس و جیسون سودیکیس به‌اندازه کافی اهمیت و جذابیت دارند که جایگاه این سریال را در میان بهترین سریال‌های دهه تضمین کنند (و امیدواریم قطار در فصل چهارم پیش‌رو به ریل بازگردد).

داستان مربی فوتبال کالجی از کانزاس که برای هدایت یک تیم حرفه‌ای فوتبال در لندن استخدام می‌شود، «تد لسو» با داستانی آشنا آغاز می‌شود که با بازیگرانی قوی و شوخی‌های خوب پربار شده است. سودیکیس شادابی باورپذیری به مربی خوش‌بین می‌آورد. برت گلدشتاین (که به تیم نویسندگان هم پیوست) به‌عنوان یک فویل غرغرو کامل عمل می‌کند. هانا وادینگهام دامنه قابل‌توجه خود را به نمایش می‌گذارد و نقش یک شرور کلیشه‌ای را به شکلی دوست‌داشتنی گسترش می‌دهد.

با حضور برجسته جونو تمپل، فیل دانستر و توهییب جیموه، گروه بازیگران به‌تنهایی «تد لسو» را به یک سیت‌کام اعتیادآور تبدیل می‌کند. با عمیق‌تر شدن (و طولانی‌تر شدن) سریال برای پرداختن به مسائل دشوار، این مجموعه به طرفدارانش که در شخصیت‌هایی که مثل خانواده‌اند سرمایه‌گذاری کرده‌اند، پاداش می‌دهد… تا وقتی که دیگر این‌گونه نیست. بله، فصل سوم سخت است، اما حتی اگر این پدیده به پایان رسیده باشد و «تد لسو» کاملاً از اوج گذشته باشد، این نمی‌تواند بینش‌های عالی، الهام‌بخشی‌ها و سرگرمی‌هایی که بخش اعظم سریال را تشکیل می‌دهند (تاکنون) پاک کند.

۴۴. گامبی وزیر (۲۰۲۰)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

شاید شرایط همه‌گیری، انزوای ما و اشتیاق برای داستان‌سرایی ماهرانه، راه را برای یک درام درباره شطرنج هموار کرد تا یکی از برترین موفقیت‌های نتفلیکس در سال ۲۰۲۰ شود. اقتباس اسکات فرانک و آلن اسکات از رمان والتر تویس، «گامبی وزیر» همچنین بازی در اوج حرفه‌ای آنیا تیلور-جوی در نقش بث هارمون، نابغه خیالی شطرنج، را به نمایش می‌گذارد.

در سنت بهترین ضدقهرمان‌های اوج تلویزیون، او یک الکلی، معتاد به مواد مخدر و خودتخریب‌گر است که خودویرانگری‌اش مانع موفقیتش می‌شود. سریال، به هر حال، با بیرون آمدن بث از وان حمام، با لباس کامل، در شب قبل از مهم‌ترین مسابقه‌اش آغاز می‌شود، تصویری که «گامبی وزیر» به آن بازمی‌گردد و در آن نقطه، طنین احساسی ویرانگرتری دارد.

تماشای تجربه‌ای که انگار برای پرده بزرگ ساخته شده روی صفحه کوچک، تنها به تماشاگران امکان داد تا از جزئیات زیبای دوره دهه ۱۹۶۰ لذت ببرند. و سقوط بث، که با جزئیات غنی و با استفاده از بازی‌های واقعی شطرنج و رقابت بین استادان بزرگ برای تثبیت داستان خیالی‌اش روایت می‌شود، با هفت قسمت گذرانده‌شده با او بسیار جذاب‌تر است.

۴۳. گوزن کوچولو (۲۰۲۴)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

سریال محدودی درباره یک کمدین در حال مبارزه که توسط یک تعقیب‌کننده مشکل‌دار به مرز جنون کشیده می‌شود، به نظر نمی‌رسد سریالی باشد که جهان را به آتش بکشد، و با این حال بررسی خیالی ریچارد گد از ترومای واقعی‌اش دقیقاً این کار را کرد، با کسب تعداد زیادی بیننده در نتفلیکس پیش از بردن شش جایزه امی، سه جایزه ایندی اسپریت و یک جایزه SAG، در میان افتخارات بسیار دیگر.

کش‌وقوس بین شفقت زیربنایی دانی (گد) برای مارتا (جسیکا گانینگ) و خشم رو به رشد او نسبت به او، «گوزن کوچولو» را فراتر از یک داستان ترسناک ریشه‌دار در وسواس ساده عمیق‌تر می‌کند. در حالی که به لطف بازی فراموش‌نشدنی گانینگ، درک بهتری از انگیزه‌های مارتا پیدا می‌کنیم، معضل کنونی دانی او را به کاوش در گذشته پیچیده‌اش نیز وامی‌دارد. روشنگرانه و هیجان‌انگیز، غم‌انگیز و شفابخش، «گوزن کوچولو» را به‌راحتی می‌توان قدر دانست و فراموش کردنش غیرممکن است.

۴۲. کوین می‌تونه گند بزنه (۲۰۲۱ – ۲۰۲۲)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

والری آرمسترانگ، از «لاج ۴۹»، در سریال AMC خود، «کوین می‌تونه گند بزنه»، به خم کردن قوانین ژانر ادامه داد، یک کمدی سیاه متا که به‌خوبی کلیشه‌های کلاسیک سیت‌کام را تجزیه می‌کند و در عین حال به‌طور هدفمند به قلمرو درام صریح می‌لغزد.

با بازی آنی مورفی، ستاره «شیتز کریک»، این سریال یک‌ساعته داستان آلیسون مک‌رابرتس، یک زن خانه‌دار تحت فشار در ماساچوست را دنبال می‌کند که شوهر خودشیفته‌اش، کوین (با بازی برجسته اریک پیترسون)، یا یک شوهر معمولی تلویزیونی است یا یک آزارگر خانگی بدجنس… یا هر دو؟ «کوین می‌تونه گند بزنه» نقاط را بین پذیرش دیرینه فرهنگی آمریکا از زن‌ستیزی معمولی و بی‌رحمی تحقیرآمیزی که زیربنای بسیاری از روابط مردسالارانه است، با جابه‌جایی بین دو فرمت به‌ظاهر متفاوت به هم متصل می‌کند.

صحنه‌های با کوین به‌عنوان یک سیت‌کام روشن و شاد با خنده‌های ضبط‌شده برای همه «شوخی‌های» کوین نشان داده می‌شود، در حالی که صحنه‌های بدون او به یک درام خانگی غم‌انگیز درباره مسیر آلیسون به سوی استقلال تبدیل می‌شود.

اینکه این مفهوم اصلاً کار می‌کند، گواهی بر دیدگاه آرمسترانگ است، اما «کوین می‌تونه گند بزنه» بدون مورفی، پیترسون و مری هالیس اینبودن، که نقش همسایه مک‌رابرتس‌ها و در نهایت محرم راز آلیسون را بازی می‌کند، هرگز موفق نمی‌شد. در مجموع، آنچه آن‌ها می‌گویند قدرتمند است و روش گفتن آن بارها و بارها تماشایی است.

۴۱. آرکین (۲۰۲۱ – ۲۰۲۴)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

دیوانه‌کننده است که بگوییم یک سریال فرعی از شخصیت‌ها/داستان بازی‌های «لیگ آو لجندز» یکی از بهترین سریال‌های انیمیشنی این دهه، اگر نگوییم قرن بیست‌ویکم، است. اما «آرکین»، ساخته استودیوی انیمیشن فرانسوی فورتیش و رایوت گیمز، برخی از خلاقانه‌ترین، بازیگوشانه‌ترین، استادانه طراحی‌شده از نظر رنگ و انیمیشن ترکیبی را به نمایش می‌گذارد که می‌تواند با «به سوی دنیای عنکبوتی» رقابت کند، و همچنین سابقه‌ای مشابه برای آهنگ‌های بی‌نظیر دارد.

نورپردازی بیانگر و حرکات دوربین در این سریال که باز هم، اساسش گروهی از قاتل‌های جادویی استیم‌پانک جذاب در یک بازی نقش‌آفرینی آنلاین چندنفره است به‌قدری استادانه است که باز لورمن را حسود می‌کند.

این به‌تنهایی کافی بود. اما «آرکین» همچنین جرئت دارد که در دو فصل خود بسیار خوب ساختاربندی شده باشد. هر رویداد داستانی در شهرهای در حال جنگ پیلتوور و زاون به‌طور طبیعی از روان‌شناسی و انتخاب‌های متضاد شخصیت‌ها از خواهران جداافتاده وی (هیلی استاینفلد) و جینکس (الا پورنل)، تا کل گروه شخصیت‌های ناقص، خودتخریب‌گر و قهرمانانه ناشی می‌شود. «آرکین» معیاری برای این است که یک سریال، چه انیمیشنی و چه غیر آن، تا کجا می‌تواند اوج بگیرد.

۴۰. گرلز۵اوا (۲۰۲۱ – ۲۰۲۴)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

با یک آهنگ تم غیرقابل‌مقاومت که شاید بهترین موسیقی متن اوریجینال تلویزیونی دهه را پشتیبانی می‌کند، «گرلز۵اوا» دقیقاً همان چیزی را که قصد داشت باشد، به‌خوبی اجرا می‌کند: یک طنز تیز، خنده‌دار و دوست‌داشتنی از نوستالژی موسیقی پاپ به‌علاوه یک داستان واقعاً دوست‌داشتنی درباره دوستی. تقصیر خالقان نیست که بینندگان به اندازه کافی برای تضمین شش فصل یا بیشتر از آهنگ‌های بی‌نظیر حضور نداشتند.

از خالق مردیت اسکاردینو (که به سرعت جوک‌محور و تندوتیز تینا فی، تهیه‌کننده اجرایی، پایبند است)، «گرلز۵اوا» داستان گروه دخترانه دهه ۹۰ را دنبال می‌کند که در بزرگسالی از بازنشستگی خارج می‌شوند. داون (سارا باریلس) رهبر معقول است که تصمیم‌های عمل‌گرایانه‌اش به او زندگی خوبی با خانواده‌ای عالی و شغلی معمولی داده است. سامر (بیزی فیلیپس) به شهرت چسبیده و به‌عنوان یک زن خانه‌دار واقعی مشتاق (با وجود ازدواج شکست‌خورده‌اش با یک ستاره سابق گروه پسرانه) عمل می‌کند. گلوریا (پائولا پل) دندانپزشک واقعی است و به‌خوبی پیش می‌رود، جز طلاقی که عمیقاً پشیمانش است، و ویکی (رنه الیز گلدزبری) جهان را فریب داده که هنوز یک دیوای پرتقاضاست، هرچند همه این‌ها نمایشی برای شبکه‌های اجتماعی است.

جدا از هم، آن‌ها در حال مبارزه‌اند، اما با هم، آیا می‌توانند ریتم خود را بازپس گیرند؟ «گرلز۵اوا» به جای غوطه‌ور شدن در لحن نیمه‌جدی که بسیاری از همتایان کمدی‌اش ترجیح می‌دادند، با تمام قوا پیش می‌رود با جوک پشت جوک، آهنگ پشت آهنگ و اجراهای باشکوه پس از اجراهای باشکوه جدی، طرفداران به‌سختی می‌توانند توافق کنند که پل یا گلدزبری کدام‌یک نمادین‌تر است. خوشبختانه، نیازی به انتخاب نیست. فقط باید تماشا کنید. دیر بهتر از هرگز است.

۳۹. یک روز (۲۰۲۴)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

اصلاً نیازی نبود که نتفلیکس پس از اقتباس فاجعه‌بار ۲۰۱۱ به رمان دیوید نیکولز بازگردد اما خدا را شکر که این اتفاق افتاد. سریال محدود «یک روز» با نویسندگی نیکول تیلور، آنا جوردن، وینای پاتل، بیجان شیبانی، کارگردانی مولی منرز و بازی امبیکا مود و لئو وودال، به‌عنوان یک درام عاشقانه پر از جزئیات احساسی عمیق، اوج می‌گیرد.

مود و وودال در نقش اما و دکستر بازی می‌کنند، دو نفری که دوستی مادام‌العمرشان در کش‌وقوس جاذبه متقابلشان سپری می‌شود. هر قسمت، یک روز از یک سال در رابطه ۱۹ ساله آن‌هاست (چند سال بعدی برای بهتر شدن داستان حذف شده‌اند)، که به سریال اجازه می‌دهد در هر فصل نفس بکشد و زندگی کند، چیزی که هیچ فیلمی نمی‌توانست به آن دست یابد. شیمی بین مود و وودال هر چرخش رابطه را پیش می‌برد، از اولین دیدارشان تا آن تنش همیشه‌حاضر و سال‌هایی که از هم دورند و نمی‌توانند یکدیگر را فراموش کنند. ساختار اپیزودیک همچنین آن پیچش داستانی را به‌خوبی جا می‌اندازد و به شخصیت‌ها و بینندگان زمان می‌دهد تا آن را پردازش کنند، و در نهایت به یک پایان شایسته برای این داستان فراموش‌نشدنی می‌رسد.

۳۸. دبستان ابوت (۲۰۲۱ – ؟)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

سیت‌کام پخش‌شده کویینتا برانسون در سطوح مختلفی موفق عمل می‌کند: بازیگران، البته، با نقش‌های برجسته برای چهره‌های باتجربه‌ای مثل شرل لی رالف و ویلیام استنفورد دیویس. فرمت مستندنما که به‌طور کامل از تصویرسازی‌های گرم بازیگران از مربیان فداکار بهره می‌برد، چه از طریق صحبت مستقیم با دوربین یا نگاه‌های گذرا از دور. بچه‌ها هم هستند که همیشه به‌خوبی برای نقش‌های حیاتی (اگرچه محدود)شان انتخاب شده‌اند، و فضا که یک مدرسه دولتی قابل‌شناسایی و دلپذیر در فیلادلفیا را زنده می‌کند.

اما شاید بزرگ‌ترین مهارت این کمدی برنده جایزه، وارد کردن مسائل دنیای واقعی به قوس‌های اپیزودیک خنده‌دارش باشد. «ابوت» در چهار فصل اول خود به موضوعاتی مثل تغییرات جمعیتی، روابط والدین و معلمان، نابرابری طبقاتی، بودجه آموزش، مدارس چارتر، آموزش مجازی و خیلی چیزهای دیگر پرداخته، در حالی که همچنان جوک‌های درجه یک برای مخاطبان خانوادگی ارائه می‌دهد آن هم در برنامه شبکه‌ای! ساخت ۷۱ قسمت از هر کمدی تلویزیونی در عصر استریمینگ تقریباً غیرممکن به نظر می‌رسد، اما ساخت این تعداد در پخش شبکه‌ای بدون از دست دادن کیفیت چیزی کمتر از خارق‌العاده نیست.

۳۷. دِوز (۲۰۲۰)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

بهترین دستاورد الکس گارلند روی صفحه بزرگ یا کوچک تا به امروز، این سریال هشت‌قسمتی درست در اوج قرنطینه کووید-۱۹ پخش شد و با نگاه به گذشته، پیش‌بینی بسیاری از اتفاقات آینده را کرد: افزایش نفوذ شرکت‌های فناوری مرموز در زندگی‌مان، احترام خداگونه‌ای که برخی برای مدیرعامل‌هایشان قائل‌اند و انتظار آن‌ها از این احترام.

نیک آفرمن نقش فارست، مدیرعامل عجیب و غریب و خونسرد شرکت آمایا، یک شرکت رایانش کوانتومی را بازی می‌کند که تیمی مرموز از توسعه‌دهندگان (دِوز) را برای خلق الگوریتمی که به معنای واقعی کلمه می‌تواند گذشته را ببیند… و تمام رویدادهای آینده را پیش‌بینی کند، به کار می‌گیرد. یکی از برنامه‌نویسانش، لیلی (سونویا میزونو)، وقتی دوست‌پسرش که در این تیم است ناگهان ناپدید می‌شود، به تحقیق درباره آنچه واقعاً در جریان است کشیده می‌شود.

با وجود مفاهیم انتزاعی و سنگین «دِوز»، عنصر انسانی است که این سریال را به تماشایی غنی تبدیل می‌کند، با بازیگران فوق‌العاده‌اش. استفن مک‌کینلی هندرسون، آلیسون پیل و کیلی اسپنی (در نقش یک پسر نوجوان نابغه فناوری!) این درام صفر و یک‌ها را به چیزی هیجان‌انگیز و از جنس گوشت و خون تبدیل می‌کنند.

۳۶. اسب‌های کند (۲۰۲۲ – ؟)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

تشکر از بریتانیایی‌ها، نه تنها برای ساخت یکی از بهترین سریال‌های جاسوسی دهه، بلکه برای تولید فصل‌های جدید هر سال یا برای شروع، انتشار دو فصل کامل در یک سال. از خالق ویل اسمیت و بر اساس مجموعه کتاب‌های «اسلو هاوس» میک هرون، «اسب‌های کند» گروه نه‌چندان شاد مأموران MI5 طردشده را دنبال می‌کند که آن‌قدر اشتباه کرده‌اند که دیگر نمی‌توانند در میان همکاران نخبه جاسوسی‌شان بمانند و به‌جای آن به برزخ اطلاعاتی در اسلو هاوس فرستاده می‌شوند، جایی که با کارهای کاغذی خسته‌کننده و وظایف اداری کسل‌کننده سر و کار دارند.

اما با وجود وضعیت کنارگذاشته‌شده‌شان، این تیم مرتب راه‌هایی برای تأثیرگذاری پیدا می‌کند، اغلب در خط مقدم. به رهبری جکسون لمب (گری اولدمن)، مأمور اطلاعاتی باتجربه‌ای که هوشش را پشت دود سیگار و بوی بد پنهان می‌کند، و با هدایت تازه‌وارد، ریور کارت‌رایت (جک لودن)، یک توله‌سگ مقاوم و سرسخت، اسب‌های کند گروهی شگفت‌انگیز، زیرک و استوارند قادر به خلق کمدی مداوم و در عین حال نگه داشتن ما در تعلیق خیره‌کننده. با مأموریت جدید در هر فصل و چهار فصل فوق‌العاده تاکنون، جای تعجب نیست که اپل این سریال را تا فصل هفتم (که باید تا ۲۰۲۷ ادامه یابد) تمدید کرده است. باز هم تشکر از بریتانیایی‌ها که به کندروهای هالیوودی نشان دادند چگونه تلویزیون درست بسازند.

۳۵. مصاحبه با خون‌آشام (۲۰۲۲ – ؟)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

در دریایی از سریال‌های مشابه با شخصیت‌پردازی کم، آنچه «مصاحبه با خون‌آشام» از نظر بصری و سبکی به دست می‌آورد، مانند معجزه‌ای کوچک است. یک عاشقانه گوتیک، اقتباس رولین جونز از «وقایع خون‌آشام» آن رایس، پرزرق‌وبرق و مخملی است، بازنمایی خوشمزه‌ای از رمان‌های ترسناک برجسته که موفق می‌شود بافت و گرمای واقعی را در تصویرسازی‌های دوره‌ای نیواورلئان و پاریس با بودجه کابلی پایه خلق کند. بازیگران به جای واقع‌گرایی، حس ملودرام اغراق‌شده‌ای را به وجود می‌آورند که برای یک داستان عاشقانه پیچیده بین دو خون‌آشام با عمر طولانی مناسب است. جونز صرفاً به ترجمه مستقیم رمان‌ها به صفحه نمایش بسنده نمی‌کند، هرچند قطعات قطعاً برای این کار آماده‌اند سم رید انگار از صفحات کتاب به‌عنوان لستات متشخص بیرون پریده است.

به‌طور هوشمندانه، «مصاحبه با خون‌آشام» چند شاهکار اقتباسی را به انجام می‌رساند، از مرکزی‌تر کردن تم‌های کوئیر نسبت به نسخه اصلی و تغییر شخصیت دیدگاه‌مان، لوئی (جیکوب اندرسون گیرا)، از یک برده‌دار به یک مرد سیاه‌پوست کریول که نژاد را به‌عنوان عنصری پیچیده در رابطه عاشقانه‌اش با لستات برجسته می‌کند. نتایج، جذاب و سرگرم‌کننده‌اند، اما «مصاحبه با خون‌آشام» با نیش‌هایش مغز دارد و در دو فصل (تاکنون) حماسه چندصدساله‌اش را به مکان‌های واقعاً دل‌خراش می‌رساند.

۳۴. این قراره درد داشته باشه (۲۰۲۲)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

آیا مردم دوباره برای درام‌های پزشکی تشنه‌اند؟ دهه ۲۰۲۰ شاهد تولد دوباره‌ای کوچک برای این زیرژانر مقاوم است، با چهار شبکه بزرگ که همگی سریال‌های پزشکی جدیدی منتشر کرده‌اند و «پیت» که به برنامه پرطرفدار روز تبدیل شده است. این را به جهان پس از کووید نسبت دهید، جایی که فداکاری‌های متخصصان پزشکی بیش از همیشه آشکار است.

«این قراره درد داشته باشه» اصلاً درباره همه‌گیری نیست بر اساس کتاب غیرداستانی آدام کی، خالق سریال، این اثر یک قطعه دوره‌ای است که در بخش شلوغ زایمان و زنان یک بیمارستان NHS لندن در سال ۲۰۰۶ می‌گذرد اما تصویر آن از پزشکانی که با کار بیش از حد، تروما، فرسودگی و سیستمی بوروکراتیک که حمایت لازم را ارائه نمی‌دهد مواجه‌اند، کاملاً با گفت‌وگوهای این دهه هماهنگ است.

بی‌رحمانه در به تصویر کشیدن خون‌آلودگی و گاه وحشت زایمان، تماشای «این قراره درد داشته باشه» اغلب واقعاً دردناک است. اما همچنین به شکلی طنزآمیز خنده‌دار است، به شیوه‌ای که کاملاً آشنا به نظر می‌رسد و حسی می‌دهد که وقتی دنیا بد است، چاره‌ای جز خندیدن نیست. بن ویشاو در نقش اصلی سریال و امبیکا مود، ستاره نوظهور، این اثر را سرپا نگه می‌دارند. آن‌ها در نقش یک پزشک باتجربه و یک کارآموز، به‌تنهایی و با هم گیرا هستند و رابطه مرشد و شاگردی پیچیده‌ای را پرورش می‌دهند که شیرین، تأثیرگذار و در نهایت ویرانگر است.

۳۳. دست از اِیزوکن نکش! (۲۰۲۰)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

برای درک آنچه «دست از اِیزوکن نکش!» را این‌قدر خاص می‌کند، لطفاً به تیتراژ ابتدایی سریال مراجعه کنید. بله، آهنگ تم «آسان و راحت» یک اثر بی‌نظیر است، اما در یک دقیقه و نیم، تیتراژ پر از شخصیت و ویژگی‌های خاص است و همه چیز را درباره سه دختر فوق‌العاده عجیب در مرکز سریال به شما می‌گوید.

یک سریال معاشرتی که به‌عنوان نامه‌ای عاشقانه به فرآیند خلاقیت عمل می‌کند، این انیمه ۲۰۲۰ از کارگردان ماساآکی یواسا داستان هم‌کلاسی‌های میدوری و تسوبامه را دنبال می‌کند که عشق مشترکی به انیمه کشف می‌کنند و باشگاهی برای خلق اثر اوریجینال خود تأسیس می‌کنند. سایاکا هم همراهشان است، که هیچ علاقه‌ای به این مدیوم ندارد اما علاقه زیادی به کسب درآمد از کار دو دختر بااستعداد دارد. به‌عنوان یک گروه کمدی، دخترها فوراً هماهنگ می‌شوند، با انیمیشن شل و بیانگر استودیوی ساینس سارو که کاملاً با کمدی پرجنب‌وجوش و احمقانه سازگار است.

اما «دست از اِیزوکن نکش!» بیش از یک کمدی عالی است. این کاوشی در کار و عشقی است که به انیمیشن می‌رود، هم ستایشگر این مدیوم است و هم درباره دشواری‌های خلق هنر بزرگ واقع‌بین. صحنه‌هایی که میدوری و تسوبامه ایده‌پردازی می‌کنند و دنیاهای فانتزی‌شان اطرافشان زنده می‌شود از زیباترین سکانس‌های انیمیشن‌شده در حافظه اخیر تلویزیون است.

۳۲. نوجوانی (۲۰۲۵)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

روایتی تکان‌دهنده از مسئولیت والدین و زن‌ستیزی فرهنگی، «نوجوانی» هم نمایشی تماشایی است و هم معضلی که به‌سختی می‌توان فراموشش کرد. از نظر بصری تحت‌اللفظی، کارگردان فیلیپ بارانتینی و خالقان جک تورن و استفن گراهام این اودیسه چهارقسمتی را از طریق قلب و ذهن پسران نوجوان با مجموعه‌ای از برداشت‌های بدون قطع پیش می‌برند و اجازه می‌دهند رویدادها در زمان واقعی رخ دهند. نتیجه، پیش‌برنده اما متفکرانه است، چون جیمی میلر ۱۳ ساله (اوون کوپر) دستگیر و به جرمی متهم می‌شود که تا نزدیک یک ساعت فاش نمی‌شود.

وقتی فاش می‌شود، همه‌چیز تغییر می‌کند و قسمت‌های بعدی در زمان پرش می‌کنند، از میان هم‌کلاسی‌هایش در مدرسه، در مصاحبه با یک روان‌شناس کودک، و کاملاً بدون او، در حالی که پدر جیمی (گراهام)، مادرش (کریستین ترمارکو) و خواهرش (املین پیز) با گذشته و آینده‌شان به‌طور هم‌زمان دست‌وپنجه نرم می‌کنند. چه کاری می‌توانستند برای محافظت بهتر از پسرشان انجام دهند؟ چه میزان تقصیر به نیروهای خارج از کنترلشان، مثل شبکه‌های اجتماعی و دنیای مردانه، برمی‌گردد؟ اگر خانه خودشان امن نباشد، کجا امن است، وقتی اینترنت همه‌جا هست و مدرسه فشارهای خاص خودش را دارد؟ شاید بیش از همه، «نوجوانی» می‌پرسد که بزرگسالان چگونه می‌توانند الگوهای بهتری برای فرزندانشان باشند، در حالی که نگرانی آزاردهنده‌ای را باز می‌گذارد که حتی اگر این کار را کنند، شاید کافی نباشد.

مطلب پیشنهادی :نقد سریال Adolescene (نوجوانی)

۳۱. ما همانیم که هستیم (۲۰۲۰)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

لوکا گوادانینو، فیلمساز ایتالیایی نامزد اسکار که اکنون ۵۳ ساله است، به بهترین ارائه‌دهنده داستان‌های جوان در تلویزیون و سینما تبدیل شده است. از «مرا با نامت صدا کن» تا «چلنجرز» و «استخوان‌ها و همه‌چیز»، او نسل Z و میلیال‌ها را در سطح چشم خودشان می‌بیند و لمس شخصی آن‌ها را به تصویرسازی یک فیلمساز بزرگ‌تر از رشد جوانی دعوت می‌کند.

سریال محدود HBO او در سال ۲۰۲۰، «ما همانیم که هستیم»، یک کوکتل دیگر با تم ایتالیایی از اشتیاق و کشف کوئیر ارائه داد، با بازی جک دیلن گرِیزِر و جوردن کریستین سیمون، در میان دیگران، به‌عنوان نوجوانانی که با والدین غایبشان در یک پایگاه نظامی آمریکا در خارج از کشور زندگی می‌کنند. جنسیت، سیاست و سیاست‌های هویتی در تصویرسازی حساس گوادانینو از جوانی در تقاطع و گرفتار تنش درهم می‌آمیزند، با بازی برجسته تام مرسیه از «مترادف‌ها» در نقش یک سرگرد نظامی سرکوب‌شده که به هدف وسواس اولیه فریزر (گرِیزِر) تبدیل می‌شود.

۳۰. پی‌ولی (۲۰۲۰ – ؟)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

اقتباس گوتیک جنوبی کاتوری هال، پرزرق‌وبرق و نئون‌زده از نمایشنامه خودش («پیوسی ولی»)، «پی-ولی» پس از تنها دو فصل در استارز همچنان یکی از اعتیادآورترین پیشنهادات تلویزیون است. با ترکیب حال‌وهوای دلتای می‌سی‌سی‌پی و فساد شبیه به «خون حقیقی» با درهم‌تنیدگی داستان‌های شخصیتی صمیمی که شایسته درام‌های سطح بالای تلویزیون است، «پی-ولی» هیچ کمبودی در شخصیت‌های فراموش‌نشدنی ندارد.

برندی اوانز در نقش مرسدس، رقاص سخت‌دل و زخم‌خورده از تروما؛ نیکو آنان به‌عنوان مادام غیرباینری فوراً نمادین کلوب استریپ پینک که مشکلات خاص خودش را دارد؛ و الاریکا جانسون در نقش اوتم نایت، رقاص در حال رشد، با بار احساسی‌ای که به دلتا و شهر خیالی چوکالیسا می‌آورد و تهدید به برهم زدن کل عملیات می‌کند. این یک اپرای صابونی است که به‌عنوان هنر والا کارگردانی شده، کلیشه‌های بازنمایی سیاه‌پوستان را در هم می‌شکند تا داستانی را با لهجه‌ای منحصربه‌فرد، ملموس و واقعی ارائه دهد.

۲۹. خانم آمریکا (۲۰۲۰)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

خیلی پیش از «سلب مسئولیت» (دقیقاً پنج سال قبل)، کیت بلانشت در سریال محدود تاریخی «خانم آمریکا» درخشید. نیازی به یادآوری استعداد بی‌نظیر بلانشت نیست، اما جدیت خاص او احساسات نقش‌آفرینی‌اش در قالب فیلیس شلافلی، چهره‌ای بحث‌برانگیز که قصد داشت جنبش آزادی زنان را خنثی کند، را به خوبی پشتیبانی می‌کند.

داهوی والر، خالق سریال، مجموعه‌ای از ستارگان مکمل برجسته از جمله ملانی لینسکی، سارا پولسون، الیزابت بنکس، رز بیرن، تریسی آلمن، مارگو مارتیندیل، اوزو آدوبا و جان اسلتری را برای به تصویر کشیدن دوران سیاسی پرتنش دهه ۱۹۷۰ انتخاب کرد. این فقط مبارزه برای اصلاحیه حقوق برابر نبود، بلکه فشار برای حقوق، برابری نژادی در محیط کار بود که کشور را به لحظه‌ای سرنوشت‌ساز رساند. متأسفانه، تقریباً ۶۰ سال بعد، ملت همچنان در حال مذاکره درباره معنای برابری است. خوشبختانه، «خانم آمریکا» درس تاریخی‌ای به ما داد که تا زمانی که مبارزه ادامه دارد، ارزش به خاطر سپردن دارد.

۲۸. توکیو وایس (۲۰۲۲ – ۲۰۲۴)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

جذابیت اولیه این تریلر گیرا درباره یک روزنامه‌نگار آمریکایی (انسل الگورت) که در دهه ۱۹۹۰ در ژاپن اخبار جنایی را پوشش می‌دهد، دیدن این بود که مایکل مان، کارگردان، با بازگشت به رسانه‌ای که ۴۰ سال پیش نامش را بر سر زبان‌ها انداخت (وقتی که «مایامی وایس» را کارگردانی و تهیه کرد)، چه خواهد کرد. در حالی که اپیزود آزمایشی به کارگردانی مان بی‌تردید تلویزیون عالی‌ای بود، این تنها نقطه شروعی برای چیزی بود که به یک مطالعه شخصیتی گروهی پویا و درگیرکننده تبدیل شد و شایسته بیش از دو فصلی بود که به آن داده شد.

«توکیو وایس» که هیچ ارتباطی با «مایامی وایس» ندارد، با غرق کردن بیننده در دنیای توکیوی دهه ۹۰، همان‌طور که برای قهرمان داستان، جیک ادلستین، احساس می‌شد، آغاز شد و زمان و مکان را با دقت بازسازی کرد بدون اینکه در جزئیات غرق شود. فصل دوم این ویژگی‌ها را حفظ می‌کند اما دیدگاه سریال را گسترش می‌دهد تا نگاهی گروهی‌تر به دنیای آن ارائه دهد و کاوش عمیق‌تری از پلیس‌ها، جنایتکاران، روزنامه‌نگاران و میزبان‌های کلوب شبانه‌ای که زندگی‌شان با جیک تلاقی می‌کند یا موازی با اوست، ارائه می‌دهد. این سریال در فصل سوم به کجا می‌رفت؟ هیچ‌وقت نخواهیم دانست.

۲۷. مهاجران (۲۰۲۴)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

اقتباس لولو وانگ از رمان جنیس وای.کی. لی درباره سه آمریکایی (نیکول کیدمن، سارایو بلو و جی‌یانگ یو) که در چین زندگی می‌کنند، یک داستان گروهی فلسفی و تأثیرگذار احساسی است که قوی شروع می‌شود و فقط بهتر می‌شود. وانگ و نویسندگانش با سه شخصیت اصلی شروع می‌کنند، اما به‌تدریج دیدگاه داستان را گسترش می‌دهند تا «مهاجران» را به یک مطالعه شخصیتی گروهی تبدیل کنند که هم گسترده است و هم عمیق یک درام همدلانه و چندلایه که زمان می‌گذارد تا دیدگاه‌های همه شخصیت‌هایش را به‌طور کامل ارج نهد، اغلب با نتایجی قدرتمند و مکاشفه‌آمیز.

یکی از نقاط قوت بزرگ وانگ به‌عنوان کارگردان، استعداد بی‌خطای او در استفاده از مکان نه فقط به‌عنوان پس‌زمینه، بلکه به‌عنوان ابزاری اساسی در بیان شخصیت و تم است؛ با فیلم‌برداری در هنگ‌کنگ، او تصاویری خلق می‌کند که در وضوحشان ساده اما در معانی و تأثیراتشان پیچیده‌اند. بازیگرانی که فضاهای کاملاً بیان‌شده وانگ را پر می‌کنند، از نقش‌های اصلی تا بازیگران فرعی، فوق‌العاده‌اند شخصیت‌پردازی‌ها زنده‌اند و تنها چیزی که قدرتمندتر از داستان‌های فردی است، تأثیر احساسی‌ای است که وقتی وانگ آن‌ها را به شکلی ظریف کنار هم می‌آورد، ایجاد می‌شود.

۲۶. مو (۲۰۲۲ – ۲۰۲۵)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

شگفت‌انگیز است که «مو» اصلاً وجود دارد. این کمدی نتفلیکس درباره یک کلاهبردار بامزه هیوستونی که همچنین یک پناهنده فلسطینی است و با سیستم مهاجرتی پیچیده آمریکا، خانواده دوست‌داشتنی اما گاهی آزاردهنده‌اش و تلاش برای موفقیت در آمریکا سر و کار دارد به‌طور آزاد از زندگی خالقش، مو عامر، الهام گرفته شده است، اما عامر تیمی عالی جمع کرد تا هر دو فصل سریال را حتی بزرگ‌تر و بهتر از شخصیت کمدینی خودش کند.

«مو» حس شوخ‌طبعی خلاقانه و پوچ را با اشتیاق هیجان‌انگیزی برای قرار دادن قهرمان داستان در موقعیت‌های دشوارتر و دیدن نتیجه ترکیب می‌کند. این جسارت روایی و کار شخصیتی ظریف، به همان اندازه که برخی از بهترین شوخی‌های فیزیکی، طنز مشاهده‌ای و طغیان‌های خود-دشمن‌ساز دهه ۲۰۲۰، این سریال را دوست‌داشتنی می‌کند. «مو» یک سریال احساسی و خوش‌ساخت است که با این حال شامل رویاهای مضحک (و به‌شدت خنده‌دار) الهام‌گرفته از تلنولا و لوچا لیبره و ادای احترام به «رستگاری در شاوشنک» است. «مو» می‌تواند هر کاری بکند، به هر جایی برود و با انجام هر دو، داستانی را روایت می‌کند که به همان اندازه که به‌طور شگفت‌انگیزی جهانی است، به‌طور لذت‌بخشی خاص است. افراد بیشتری باید آن را تماشا کنند.

۲۵. آخرین بازمانده از ما (۲۰۲۳ – ؟)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

چه کسی فکرش را می‌کرد که یک بازی ویدیویی یکی از مسحورکننده‌ترین سریال‌های دهه ۲۰۲۰ را بسازد؟ خب، شاید همه کسانی که «آخرین بازمانده از ما» را پس از عرضه‌اش در سال ۲۰۱۳ بازی کردند، اما همچنان ریسک زیادی در اقتباس این پرفروش تحسین‌شده برای تلویزیون وجود داشت. با حضور پررنگ نویسنده، نیل دراکمن، در دو فصل اول، سریال «آخرین بازمانده از ما» به منبع اصلی خود وفادار می‌ماند نه تنها از نظر ضرب‌آهنگ‌های داستان و تصاویر، بلکه در حفظ هسته احساسی گیرا.

داستان که ۲۰ سال پس از فروپاشی جامعه به دلیل عفونت قارچی گسترده رخ می‌دهد، به دلیل روابط محوری‌اش تأثیرگذار است. پدرو پاسکال و بلا رمزی دقیقاً همان دو نفری هستند که مخاطبان می‌توانند در پایان جهان دنبال کنند، و همچنین نقطه روشنی در زندگی یکدیگرند که زمان‌های غیرقابل‌تحمل را کمی قابل‌تحمل‌تر می‌کند. فصل دوم با اجراهای فوق‌العاده کاترین اوهارا، ایزابلا مرسد و کیتلین دوور، رابطه جوئل و الی را حتی پس از جدایی‌شان گسترش می‌دهد. با طراحی تولید باشکوه جان پاینو و موسیقی گوستاوو سانتائولایا و دیوید فلمینگ، سریال دنیایی خلق می‌کند که به اندازه هر گیم‌پلی غوطه‌ور است و واقعیتی که به نظر نمی‌رسد آن‌قدرها هم دور باشد.

مطلب پیشنهادی :فهرست قسمت‌ها و نقد سریال The Last of us

۲۴. بیف (۲۰۲۳ – ؟)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

روزی روزگاری، مردی در جاده خشم خود را به راننده دیگری نشان داد و آن راننده لی سانگ-جین، خالق «بیف» بود. با الهام از این حادثه واقعی، لی «بیف» را نوشت، داستان هیجان‌انگیز و دیوانه‌وار امی (علی ونگ) و دنی (استیون یون) که پیوند منحرفشان وقتی شروع می‌شود که خشمشان را در یک تعقیب‌وتعقیب پرسرعت در جاده تخلیه می‌کنند. با انگیزه‌های خرده‌پا برای انتقام و کنترل، آن‌ها مجبور می‌شوند خودشان را در دیگری ببینند و با دیوانگی درونشان روبرو شوند.

ونگ و یون در سراسر سریال در سطح دیگری عمل می‌کنند، با اجراهای مکمل عالی از جوزف لی، یانگ مازینو، پتی یاسوتاکه و دیگران و نویسندگی لی تحت کارگردانی هیکاری و جیک شرایر پیشرفت می‌کند تا اینکه خود شورانر پایانی تأثیرگذار (و به‌طور مناسب سادیستیک) را کارگردانی می‌کند.

با چنین پیش‌فرضی، «بیف» به‌راحتی می‌توانست ژانر کمدی تاریک را تحت سلطه خود درآورد، اما دیدگاه عمیقاً انسانی‌ای به خشم دارد. آنچه خشم امی و دنی را تغذیه می‌کند به همان اندازه دعوای واقعی‌شان مهم است و سریال را به لحظات آسیب‌پذیر (مثل صحنه معروف کلیسا) باز می‌کند. همچنین یک تور دو فورس برای گروه بازیگران اکثراً آسیایی-آمریکایی است، و در حالی که فصل دوم با شخصیت‌های جدید بازنشانی خواهد شد، این ثابت می‌کند که خشم به همان اندازه هر احساس دیگری مردم را به هم پیوند می‌دهد.

۲۳. اسکات پیلگریم اوج می‌گیرد (۲۰۲۳)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

کاش پروژه‌های فرانچایز بیشتری رویکرد «اسکات پیلگریم اوج می‌گیرد» را اتخاذ می‌کردند. نه بازسازی و نه ریبوت، همان‌طور که پرما خسلا در نقدش اشاره می‌کند، این یک چیز سوم مخفی است، چیزی که حتی در حالی که در جهانی با شخصیت‌هایی که قبلاً می‌شناسیم و دوستشان داریم بازی می‌کند، به‌طور هیجان‌انگیزی اصیل به نظر می‌رسد. سریال انیمیشنی نتفلیکس که توسط برایان لی اومالی، نویسنده اصلی «اسکات پیلگریم»، با همکاری بن‌دیوید گرابینسکی و انیمیشن استودیوی ساینس سارو ساخته شده، از بهترین نوع متاست. به نوستالژی کمیک‌های اصلی اومالی یا فیلم ادگار رایت تکیه نمی‌کند (به‌جز یک جفت نگهبان امنیتی که در پس‌زمینه کورنتو می‌خورند، البته).

«اسکات پیلگریم اوج می‌گیرد» می‌فهمد که بازگشت به همان مسیرها نه‌تنها از نظر خلاقانه کهنه و از نظر فرهنگی مشکوک است، بلکه در نهایت رضایت‌بخش نیست. بنابراین سریال یک جفت رولربلید می‌پوشد و داستان را به شخصیت‌هایی می‌سپارد که به‌راستی شایسته نورافکن روی صحنه نبرد گروه‌ها (به معنای واقعی و مجازی) هستند. انیمیشن بی‌نقص، پرشور و بیانگر است، و بازیگران بازگشتی یادآوری خوبی که «اسکات پیلگریم علیه جهان» واقعاً یک گروه قاتل بود همگی به وضوح از بازگشتشان لذت می‌برند. نتیجه سریالی است که دقیقاً به همان اندازه از نظر ساختاری هوشمند و از نظر بصری بازیگوش است که نویسندگی اومالی و کارگردانی رایت بود، اما مجموعه‌ای از شگفتی‌های پاداش‌دهنده خاص خودش را دارد.

۲۲. خرس (۲۰۲۲ – ؟)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

کمدی، درام، یا چیزی سوم و مخفی، یک چیز که طرفداران تلویزیون می‌توانند روی آن توافق کنند این است که روایت‌های بی‌رحمانه رستورانی کریستوفر استورر شما را به خود جذب می‌کند و نزدیک نگه می‌دارد. بله، مونتاژهای دهان‌ پر آب از آماده‌سازی غذا با جزئیات و بینش حرفه‌ای از سرآشپزهای برجسته دنیا وجود دارد و تعداد زیادی صحنه که آدم‌ها آزادانه سر هم داد می‌زنند اما آنچه در زیر همه این‌ها نهفته است، روابطی است که در آشپزخانه در آتش شکل می‌گیرند و از هر دعوا، خرابی فریزر و ضربه چاقوی ناخواسته جان سالم به در می‌برند.

جرمی آلن وایت و چشمان آبی خیره‌کننده‌اش گروهی را رهبری می‌کند که شامل ستارگان نوظهوری مثل آیو ادبیری، ابن ماس-باکراک، لیزا کولون-زایاس، لیونل بویس و دیگران است (به علاوه بازیگران مهمان برجسته‌ای مثل جان برنتال و جیمی لی کرتیس، و همچنین دانیل ددوایلر و بری لارسون). این سریال با احساس گناه و سردرگمی زیربنایی شخصیت‌ها هدایت می‌شود که در لحظات کلیدی به سطح می‌آید تا آن‌ها را به هر سمتی سوق دهد. «خرس» همچنین نشان می‌دهد چرا اپیزودهای مستقل می‌توانند چنین ابزار خلاقانه قدرتمندی باشند، از فلش‌بک‌هایی مثل «ماهی‌ها» تا تمرکز روی شخصیت‌ها مثل «دستمال‌ها» تا سفر عروسی «خرس‌ها» در فصل چهارم. و در فضای تولید کنونی، باید معادل ستاره میشلن تلویزیون را برای تولید یک فصل در هر تابستان از زمان اولین پخش در ۲۰۲۲ به آن اهدا کنیم.

۲۱. لوتوس سفید (۲۰۲۰ – ؟)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

«لوتوس سفید» مترادف با تلویزیون رویدادی شده است. پس از پایان «جانشینی» و «بازی تاج‌وتخت»، شب‌های یکشنبه HBO به چهره‌ای جدید نیاز داشت، و سریال «محدود» (همه ما می‌دانیم با دسته‌بندی‌های امی چه کردی، HBO) «لوتوس سفید» از ناکجا آمد تا به جدیدترین تجربه تماشای اجباری شبکه تبدیل شود.

داستان‌های زیرکانه و فریبنده مایک وایت نه‌تنها بستری برای ستارگان در حال ظهور (سیدنی سوینی، مگان فاهی) است، بلکه جشنی برای استعدادهای اغلب نادیده گرفته‌شده (جنیفر کولیدج، کری کون) و بازیگران محبوب طرفداران (اوبری پلازا، پارکر پوزی) نیز هست. به‌علاوه، چه کسی به تعطیلات لوکس برای تولید نه می‌گوید؟ وایت با این سریال محبوب و ویروسی امپراتوری‌ای به نام خودش ساخته است، و در حالی که مخاطبان (و بدون شک هیئت‌های گردشگری بین‌المللی) مشتاقانه منتظرند ببینند مکان بعدی کجاست، مشخص است که «لوتوس سفید» به‌عنوان یکی از سریال‌های تعیین‌کننده دهه ۲۰۲۰ تثبیت شده است.

۲۰. صنعت (۲۰۲۰ – ؟)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

درام پویا، جذاب و اغلب بی‌رحمانه میکی داون و کنراد کی درباره بانکداران سرمایه‌گذاری نسل Z و میلیال‌ها در لندن به‌درستی برای فصل چهارم توسط HBO تمدید شد. با این حال، به نظر می‌رسد تعداد کافی از مردم این سریال اعتیادآور را که دنیای مالی را به تعلیقی پرمخاطره تبدیل می‌کند، تماشا نمی‌کنند یا درباره‌اش صحبت نمی‌کنند.

این سریال با اجراهای برجسته‌ای از مای‌هالا هرولد در نقش هارپر، استعداد رو به رشد مخفی که با فریب به شغلی در پیرپوینت و شرکا راه یافت؛ ماریسا آبلا در نقش یاسمین، چندزبانه‌ای مرفه و حتی حیله‌گر؛ و هری لاوتی در نقش رابرت، مهاجر طبقه کارگر خوش‌چهره و غرق در مشکلات؛ و بسیاری دیگر مثل اجراهای مهمان جذاب از جی دوپلاس، سارا گلدبرگ و کیت هرینگتون، تازه‌وارد سریال، پشتیبانی می‌شود.

به‌ندرت سریالی اصطلاحات پیچیده دنیای مالی را به چنین زبان دراماتیک تیزی تبدیل کرده که هرگز زشتی دنیای اغلب ته‌چاه سریال را رمانتیک نمی‌کند، بلکه شما را در چرخه جوانانی با اخلاق مشکوک غرق می‌کند. دستاوردهای بزرگ آن‌ها اغلب سقوطشان است و تماشای آن هیجان‌انگیز است.

۱۹. ما لیدی پارتس هستیم (۲۰۲۱ – ۲۰۲۴)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

یک سریال کمدی درباره یک گروه پانک تماماً زنانه و مسلمان باید فوراً برای هر استودیویی جذاب باشد اما نیاز به اجرایی بی‌نقص دارد. خوشبختانه، «ما لیدی پارتس هستیم» از ذهن درخشان نیدا منظور آمد که زمان‌بندی کمدی و حساسیتی دارد که قلب شما را فوراً می‌رباید.

آنجانا واسن در نقش آمینا، شخصیتی خجالتی اما با قلبی پانک و جدیدترین عضو لیدی پارتس بازی می‌کند. او مخفیانه به گروه می‌پیوندد در حالی که روی تحقیقات دکتری و یافتن همسر تمرکز دارد، اما لیدی پارتس به‌سرعت به بقیه زندگی‌اش نفوذ می‌کند و او را وادار می‌کند که به معنای واقعی کلمه با موسیقی روبرو شود. با اجراهای خنده‌دار، گروه زنانه قدرتمند و آهنگ‌های اوریجینال بی‌نظیر از منظور و خواهر و برادرش شز و سانیا با بنی فرگین، «ما لیدی پارتس هستیم» یک کمدی بی‌نقص است که در تالار مشاهیر، چه راک‌اند‌رول و چه هر جای دیگر، جا دارد.

۱۸. پرنده خوب خدا (۲۰۲۰)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

چیزی در این که مردی که به جرم خیانت به دار آویخته می‌شود، از آخرین کلماتش برای اعلام «چه کشور زیبایی» استفاده کند، به‌خوبی طبیعت متضاد میهن‌پرستی آمریکایی را بیان می‌کند. وقتی آن مرد جان براون بزرگ است و ایتان هاوک پرشور او را بازی می‌کند، کلماتش وزنی بیش از حد معمول دارند وزن تاریخ، وزن امید و وزن عدالت مطلق و بی‌مهار.

«پرنده خوب خدا»، به گفته خود هاوک، می‌پرسد چرا بسیاری از آمریکایی‌ها «نپذیرفتنی را می‌پذیرند». این سؤال به برده‌داری در دهه ۱۸۵۰، زمانی که این سریال محدود رخ می‌دهد، اشاره دارد، اما با توجه به پخش آن در پاییز ۲۰۲۰، این پرس‌وجو گذشته و آینده را از طریق پیوندهای ناگواری که آن‌ها را به هم متصل می‌کند، به هم پیوند می‌دهد. چرا ما همچنان نپذیرفتنی را می‌پذیریم؟ کاه آخر چیست؟ و کی، اگر اصلاً، کشیده خواهد شد؟

در «پرنده خوب خدا»، هاوک و هم‌خالق مارک ریچارد این پرس‌وجوها را باز نمی‌بینند و داستانشان از وضوح سوزان براون قدرت می‌گیرد. برای این مسیحی ضد برده‌داری، برده‌داری جرمی علیه بشریت و جرمی علیه خدا بود. هرکس ادعای برتری بر همنوع خود داشت، اشتباه می‌کرد و کافر بود، شایسته مجازات عادلانه و مقدس خود. البته، همه موافق نبودند، اما از نگاه یک پسر جوان به نام آنیون (جاشوا کالب جانسون) و با هدایت بازی بی‌نظیر هاوک، این درس تاریخ پرشور به‌عنوان یادآوری بی‌تسامح از آنچه آمریکا باید باشد، می‌توانست باشد و به‌ندرت هست، عمل می‌کند: زیبا.

۱۷. زنگ‌های مرده (۲۰۲۳)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

اقتباس خیره‌کننده آلیس برچ از کلاسیک کالت دیوید کراننبرگ، داستان دو متخصص زنان دوقلو، بورلی و الیوت منتل (هر دو با بازی راشل وایز) را دنبال می‌کند که قصد دارند مراقبت‌های بهداشتی زنان را متحول کنند. آن‌ها آرزوی ساختن مرکزی برای زایمان و آزمایشگاه تحقیقاتی دارند که به آسایش و مراقبت از بیمارانشان اختصاص داشته باشد، با استفاده از پیشرفت‌های پزشکی و بیانیه‌ای خیرخواهانه برای نجات و بهبود زندگی‌ها همه با هزینه کم یا بدون هزینه برای کسانی که توان مالی ندارند.

و با این حال… بورلی و الیوت دقیقاً خیرخواه نیستند. فعالیت کنونی آن‌ها پر از مصالحه‌های اخلاقی است. مرکز آینده‌شان به سخاوت افراد مشکوک‌تر (مثل یک وارث میلیاردر) وابسته است و رابطه آن‌ها با یکدیگر به‌طور ناامیدکننده‌ای وابسته است. آن‌ها بسته به اینکه کدام‌یک در موقعیت خاصی راحت‌تر است، نقش یکدیگر را بازی می‌کنند و بازی حدس زدن اینکه کدام‌یک کیست، به‌زودی فراتر از درک هر یک از خواهران گسترش می‌یابد.

هیچ‌چیز در «زنگ‌های مرده» هرگز عادی نیست، اما با باز شدن هر قسمت، سرکشی الیوت و ناامیدی بورلی به حماسه‌ای دیوانه‌وار از سرپیچی تبدیل می‌شود. وایز هرگز بهتر نبوده، نه‌تنها به‌راحتی هر دوقلو را متمایز می‌کند، بلکه به‌طور همزمان لایه‌هایی را می‌سازد که همپوشانی دارند، جدا می‌شوند و به جلو و عقب می‌لغزند. با تمام وحشی‌گری «زنگ‌مرده‌ها» در حالی که به‌طور هوشمندانه تناقض‌هایی را که بر زنان آمریکایی تحمیل شده تصدیق می‌کند شما هرگز از اینکه این دوقلوها کیستند، به چه کسانی تبدیل می‌شوند و می‌خواهند چه باشند، غافل نمی‌شوید.

۱۶. دیو (۲۰۲۰ – ۲۰۲۳)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

اگرچه دوست داشتم شاهد ادامه صعود خیالی لیل دیکی به شهرت برای پنج یا شش فصل باشم، سخت است که علیه قوس چشمگیر سه فصل آن بحث کنم. وقتی برای اولین بار با دیو برد (با بازی خودش) آشنا می‌شویم، کمی خودمحور است. مصمم به تبدیل شدن به بهترین رپر تمام دوران (در حالی که صفت معمول بهترین رپر «سفید» را حذف می‌کند)، دیو بیش از حد روی موسیقی، شهرت و شناخته شدن خودش متمرکز است، به‌گونه‌ای که می‌تواند برای دوستان و دوست‌دخترش آزاردهنده باشد. فصل اول شلوغی لازم برای ارتقای استعداد در صنعتی پر از خودشیفته‌ها را تصدیق می‌کند، در حالی که به هزینه انسانی و محدودیت‌های هنری نادیده گرفتن همه‌چیز (و همه‌کس) در تعقیب یک رویای واحد می‌پردازد.

وقتی دیو طعم موفقیتی را که به‌شدت به دنبالش است می‌چشد، فصل دوم حتی سخت‌تر پیش می‌رود، چالش پس از چالش را برای کندن چشم‌بندهایش بدون به خطر انداختن بازی لیل دیکی ردیف می‌کند. فصل سوم، به‌طور عجیبی، تقریباً مثل «سرود کریسمس» است، جایی که دیو باید با ارواح گذشته، حال و آینده روبرو شود تا در نهایت جاه‌طلبی‌های شخصی و حرفه‌ای‌اش را با هم ازدواج دهد. چگونه می‌تواند عشق واقعی را پیدا کند وقتی همه کسانی که ملاقات می‌کند از طریق شهرتش او را می‌شناسند؟ به چه کسی می‌تواند اعتماد کند تا او را به واقعیت متصل نگه دارد و به او کمک کند به قله‌های بالاتری از ستارگی برسد؟ و اگر به آنجا برسد، به لیست A، به اوج، چه می‌شود؟ چه شکوه و خطری در آینده منتظر است، و آیا این چیزی است که او واقعاً، به معنای واقعی، می‌خواهد؟

با هدایت شورانر جف شفر («مهار اشتیاق تو»), «دیو» هرگز شبیه کمدی‌های دیگر یا راضی به آنچه قبلاً انجام داده احساس نمی‌شود. هوشمند، خودآگاه و به‌طور مداوم خنده‌دار، «دیو» همچنین عقل سلیم داشت که در اوج خارج شود (حتی اگر ما با آغوش باز از بازگشتش استقبال کنیم).

۱۵. اندور (۲۰۲۲ – ۲۰۲۵)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

«اندور» یک معجزه است.

این سریال پیش‌درآمد، مثل بسیاری از تلاش‌های دیزنی+ برای «جنگ ستارگان»، لزوماً تلاشی برای انجام چیزی جدید با کهکشان دور نیست (به من یک نسخه از «دادگاه شب» در زیرسطح‌های کوروسانت بدهید، ترسوها)، بلکه داستانی است درباره اینکه چگونه کاسیان اندور (دیگو لونا)، ابرشورشی «روگ وان»، به مردی تبدیل شد که به دزدیدن نقشه‌های ستاره مرگ کمک کرد.

اینکه تونی گیلروی و تیمش این پیش‌فرض را گرفتند و یکی از بصری‌ترین و واقعی‌ترین سریال‌های دهه را تا به حال خلق کردند از نظر روان‌شناختی ظریف و تأثیرگذار، به‌طور هیجان‌انگیزی با تاریخ و سیاست هماهنگ، به‌طور کلی به هوش مخاطب احترام می‌گذارد و به‌نحوی باعث می‌شود ما به سفر هر شخصیت اهمیت دهیم، صرف‌نظر از پایانی که از قبل می‌دانیم صادقانه بگویم، کمی عجیب است. چطور جرئت کردند چیزی این‌قدر خوب، این‌قدر واقعی بسازند که حتی غلات شیرآبی و موجودات کوچک عجیب هم دارد؟

«اندور» بهترین سریال دهه نیست، اما بهترین سخنگوی دهه ۲۰۲۰ است. به ما می‌گوید که حتی در برابر قدرت امپراتوری، دوستانمان همه‌جا هستند.

۱۴. جداسازی (۲۰۲۲ – ؟)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

چه کسی فکرش را می‌کرد که رویای یک مرد درباره لوبوتومی کردن خودش برای گذراندن روز کاری به یکی از اعتیادآورترین و هیجان‌انگیزترین سریال‌های دهه تبدیل شود؟ خیال‌پردازی اتفاقی دن اریکسون که دوست داشت کار و زندگی را از نظر ذهنی جدا کند، به پیش‌فرضی ترسناک با بازده‌های تماشایی روی صفحه منجر شد.

با هدایت تهیه‌کننده اجرایی بن استیلر، «جداسازی» با قدرتی نادر برای عصر استریمینگ (به‌ویژه برای اپل) به فرهنگ عامه برخورد کرد و تلویزیون را طوفانی کرد. آدام اسکات، بریت لوور، جان تورتورو، زک چری، ترامل تیلمن و پاتریشیا آرکت گروهی مرگبار را تشکیل می‌دهند که در شبکه شوم بازی‌های ذهنی سادیستیک لومون اینداستریز (به معنای واقعی) گرفتار شده‌اند. فصل دوم عمیق‌تر (همچنین به معنای واقعی، از طریق طبقه آزمایش) به تاریخ پیچیده شرکت و گذشته تلخ و شیرین مارک (اسکات) و جما (دیچن لاچمن) فرو رفت، و ثابت کرد که اریکسون و استیلر می‌توانند دوباره این کار را انجام دهند (در حالی که فیلم‌بردار جسیکا لی گاگنه را به‌درستی به اولین صندلی کارگردانی‌اش آوردند).

با برنامه انتشار هفتگی، «جداسازی» سریالی نادر است که به‌عنوان موضوع بحث داغ نیز شناخته می‌شود، و نظریه‌ها و تحلیل‌های پس از پخش را برمی‌انگیزد که بسیاری از زمان اوج «لاست» هوسش را داشتند. (سلام، جیمی کیمل.) سؤالات سطحی البته وجود دارند بزها چه هستند، چرا اگان‌ها این‌قدر عجیب‌اند، مارک با چه کسی تمام خواهد کرد اما به سبک واقعی «جداسازی»، همه سرگرمی زیر سطح است. آیا عشق از حافظه فراتر می‌رود؟ آیا روح می‌تواند بر ذهن غلبه کند؟ چه چیزی ما را انسان می‌کند، و آیا می‌توان آن را گرفت؟ فصل بعد را برای سؤالات وجودی بیشتر (و احتمالاً بزهای بیشتر) تماشا کنید.

مطلب پیشنهادی :فهرست قسمت‌ها و نقد سریال جداسازی

۱۳. نفرین (۲۰۲۴)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

به‌شدت ناخوشایند و به‌طور بی‌نقصی تیز، اولین درام جسورانه ناتان فیلدر و بنی سفدی تصویری ساده و محکوم‌کننده از مهاجران سفیدپوست آمریکایی در قرن بیست‌ویکم ترسیم می‌کند. در اینجا، آن‌ها در قالب زوجی کارآفرین، ویتنی (اما استون) و اشر سیگل (فیلدر)، تجسم یافته‌اند که به شهری کوچک در نیومکزیکو نقل‌مکان می‌کنند به امید راه‌اندازی برنامه HGTV خودشان درباره طراحی، ساخت و فروش خانه‌های دوستدار محیط‌زیست.

ویتنی، که در اسپانیولا از والدینی متولد شده که ترجیح می‌دهد مخفی نگه دارد، شخصیتی طبیعی در مقابل دوربین است گرم، آرام و سریع در دادن آنچه مردم می‌خواهند. اشر، در عین حال، به کمی آموزش بیشتر، چه در مقابل دوربین و چه خارج از آن، نیاز دارد. تهیه‌کننده و کارگردان آن‌ها، داگی (سفدی)، فقط می‌خواهد برنامه‌ای موفق بسازد، و نحوه تعامل این سه عضو گروه با اخلاق مشکوک با اصطکاک کافی برای افشای خود واقعی‌شان تجزیه شخصیتی کاملاً ناراحت‌کننده‌ای را رقم می‌زند. مطمئناً، این سه نفر می‌خواهند نامی برای خودشان دست‌وپا کنند (و در این مسیر چند دلار هم به جیب بزنند)، اما واقعاً اینجا هستند تا به جامعه‌ای در حال مبارزه کمک کنند… که قطعاً از آن‌ها کمک نخواسته بود.

«نفرین» از رها کردن پیش‌فرض ماورایی‌اش به‌صورت وحشی نمی‌ترسد، همان‌طور که فیناله‌ای که به همان اندازه گیج‌کننده و هیجان‌انگیز است نشان می‌دهد، اما نقاط قوت واقعی آن در اصول اولیه نهفته است: استون هرگز بهتر نبوده (بله، برنده دو جایزه اسکار)، در حالی که فیلدر و سفدی اثر عجیب و قدرتمند خودشان را به جا می‌گذارند. طنز تیز است، تنش بی‌وقفه است و طراحی بصری متمایز است. غیرقابل‌پیش‌بینی اما همیشه صادق، «نفرین» درباره آدم‌هایی است که خودشان را جایی که به آن تعلق ندارند وارد می‌کنند. این را وقتی تیتراژ پایانی پخش می‌شود به خاطر داشته باشید و، با وجود استرسی که برای رسیدن به آنجا تحمل کردید، خواهید دید که هوس فصل دومی را دارید که هرگز به وقوع نپیوست.

۱۲. فانتاسماس (۲۰۲۴)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

کمدی اسکچ اغلب ژانری بیش از حد راکد در تلویزیون است، فرمی چندمنظوره که معمولاً توسط مخاطبان عام به «ساتردی نایت لایو» و چیز دیگری تقلیل داده می‌شود. از زمان روزهای باشکوه «کی و پیل» هیچ سریال اسکچی به اندازه «فانتاسماس»، رویای تب‌آلود سورئالیستی شش‌قسمتی جولیو تورز، این‌قدر جالب، منحصربه‌فرد و خاص نبوده است.

از نظر فنی، این یک سریال اسکچ کلاسیک نیست، به این معنا که یک خط داستانی ساده در سراسر آن جریان دارد، با تورز که نسخه‌ای از خودش را بازی می‌کند، هنرمندی در حال مبارزه که سعی دارد آپارتمان جدیدی پیدا کند و یک گوشواره گمشده را بیابد. اما این نخ داستانی شل‌وشل اجازه می‌دهد تا انحرافات، سکانس‌های رویایی و داستان‌های فرعی همگی در یک دیورامای جعبه کبریتی نئونی از این جهان رخ دهند، جایی که تخیل تورز آزادانه می‌تازد و لیست ستارگان مهمان گسترده است.

استیو بوشمی در نقش حرف Q به‌عنوان یک هنرمند گرسنه، عروسک‌های کلیمیشن «اسمورف» مانند هم‌اتاقی‌های وحشتناک، و اما استون در یک پارودی دیوانه‌وار «زنان خانه‌دار واقعی» از جمله مکان‌های کمتر عجیب‌وغریبی هستند که تورز ما را در سفرش از این دنیای کوچک وحشی می‌برد. به‌طور قابل‌توجهی، «فانتاسماس» هم در منطقه اسکچ‌های دقیقه‌به‌دقیقه و هم به‌عنوان یک داستان کلی موفق است، با رشته‌هایی از فرسودگی سرمایه‌داری و پوچی‌های روز مدرن که این انحرافات را به هم متصل می‌کند. هیچ سریال تلویزیونی دیگری کاملاً شبیه «فانتاسماس» نیست. کاش بیشتر از آن وجود داشت.

۱۱. ریپلی (۲۰۲۴)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

من استدلال می‌کنم که اقتباس استیون زایلیان در سال ۲۰۲۴ از رمان پاتریشیا های‌اسمیت برای نتفلیکس، «ریپلی»، بهترین سریال محدودی است که این استریمر تا به حال تولید کرده است، یک جریان سیاه‌وسفید از ناراحتی و ناخشنودی که به نثر ذاتاً ترسناک و معانی چندلایه روایی نویسنده رازآلود ادای احترام می‌کند. این سریال بدون بازی درخشان اندرو اسکات در نقش تام ریپلی، حیله‌گر سرکوب‌شده و موذی که مثل ماری به زندگی دیکی (جانی فلین) و مارج (داکوتا فانینگ) نفوذ می‌کند و تقریباً پوستشان را می‌پوشد تا خلأ هویتی توخالی خودش را بپوشاند، اصلاً کار نمی‌کرد.

قسمت سوم، «سومرسو» نوشته و کارگردانی‌شده توسط زایلیان (که برای هر قسمت همین کار را می‌کند) اوج سریال است، جایی که تام قایق کوچکی اجاره می‌کند تا دیکی را به سوی سرنوشتش ببرد، با دقتی نفس‌گیر کارگردانی شده که جزئیات وحشتناک و حتی پیش‌پاافتاده خلاص شدن از یک جسد را دنبال می‌کنیم. اما ضربه احساسی این سریال سرد و بی‌رحم در فصل‌های بعدی می‌آید، وقتی واقعیت تهوع‌آور و خجالت‌آور اینکه تام ریپلی کیست، بالاخره به سر مارج برخورد می‌کند. همچنین، دیدگاه سیاه‌وسفید رابرت السویت از ایتالیای ساحلی که اغلب از نظر معنوی و واقعی خالی است، به همان اندازه که فریبنده و زیبا است، غم‌انگیز و تسخیرکننده است.

۱۰. ایستگاه یازده (۲۰۲۱)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

استودیوها در پی همه‌گیری کووید-۱۹ مقدار زیادی محتوای مرتبط با پاندمی منتشر کردند، اما «ایستگاه یازده» به این دلیل موفق است که درباره دنیای خاص و واقعیت ما نیست. رمان امیلی سنت جان مندل در سال ۲۰۱۴، ۹۸ درصد جمعیت جهان را به دلیل یک ویروس آنفلوآنزای مرگبار از دست می‌دهد، و هم کتاب و هم اقتباس بین سال اول ویروس و چگونگی زندگی بازماندگان ۲۰ سال بعد پرش می‌کنند.

در دستان شورانر پاتریک سامرویل، «ایستگاه یازده» با دقت فوق‌العاده‌ای به پاندمی و دنیایی که خلق کرد می‌پردازد و روابطی را که در پایان جهان شکوفا شدند یا شکست خوردند برجسته می‌کند. در مرکز، جیوان (هیمش پاتل) و کرستن (ماتیلدا لاولر) هستند که در ساعات سرنوشت‌ساز پایانی نرمال بودن به هم برخورد می‌کنند و برای باقی عمرشان به‌طور جدایی‌ناپذیری به هم متصل می‌شوند. اما گروه شامل اجراهای فراموش‌نشدنی از گائل گارسیا برنال، دانیل ددوایلر، دیوید ویلموت، کیتلین فیتزجرالد و بسیاری دیگر است. هیرو مورای، هلن شاور، جرمی پودسوا و لوسی چرنیاک کلاس استادی در کارگردانی تیمی فوق‌العاده ارائه می‌دهند، در حالی که موسیقی دن رومر احساسی اثیری به هر فریم اضافه می‌کند.

با پخش ۱۰ قسمتی از دسامبر تا ژانویه، «ایستگاه یازده» به لیست‌های تلویزیونی ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ ما راه نیافت، اما امیدواریم این لیست و رتبه‌بندی جبران کند و ادای احترام کافی به سریالی باشد که مدت‌ها پس از پایانش به آن فکر می‌کنیم.

مطلب پیشنهادی :نقد سریال ایستگاه یازده

۰۹. شوگون (۲۰۲۴)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

فراتر از هر چیزی که بتوانیم بنویسیم، این نکته گویاست که «شوگون» آن‌قدر قدرتمند بود که FX تصمیم گرفت برچسب سریال محدود خود را پشت حصار هشت‌گانه بیندازد و به سریال ساخته‌شده توسط جاستین مارکس و راشل کوندو یک فصل دوم بدهد. از بسیاری جهات، سریال دقیقاً همان چیزی را که روی جلدش نوشته انجام می‌دهد مبارزه زیرکانه دایمیو یوشی توراناگا (هیرویوکی سانادا) برای کنترل امپراتور جوان از طریق مانورهای سیاسی، اقدامات مخفیانه و درگیری واقعی را دنبال می‌کند… از نگاه یک مرد سفیدپوست بدبو از گوشه‌ای گمنام (انگلستان) که به‌طور اتفاقی درست وقتی سیاست‌های قدرت شروع به اوج گرفتن کرد، به سواحل ژاپن رسید.

این یک حماسه باشکوه است، از نظر بصری گسترده و پر از عظمت. عجیب بودن، جرقه ذهن در حال کار و ویژگی‌های گاه دل‌خراش و گاه خنده‌دار هر یک از شخصیت‌ها آن‌ها را جذاب می‌کند. سریال تعادل تقریباً بی‌نقصی بین جزئیات تاریخی دقیقاً بررسی‌شده و نیازهای درام برقرار می‌کند، هیچ‌گاه اجازه نمی‌دهد یکی مانع دیگری شود، اما همچنین هرگز، مثلاً، واقعیت زندگی به‌عنوان یک زن در ژاپن قرن شانزدهم را تحریف نمی‌کند. هنوز باید دید آیا ماجراهای بعدی جان بلک‌تورن (کاسمو جارویس) به اندازه اولین ماجراجویی‌اش اوج خواهد گرفت، اما «شوگون» قبلاً خودش را به‌عنوان استاد درام حماسی دهه ۲۰۲۰ تثبیت کرده است. باشد که مدت‌ها سلطنت کند.

۰۸. جایی کسی (۲۰۲۲ – ۲۰۲۴)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

کمدین بریجت اورت به معنای واقعی به ریشه‌هایش بازمی‌گردد با سریال کالت «جایی کسی». اورت به‌عنوان نویسنده، تهیه‌کننده اجرایی و ستاره اصلی سریال محبوب انتقادی HBO حضور دارد که بر شخصیت او، سم، بومی کانزاس که پس از سال‌ها به زادگاهش بازمی‌گردد، متمرکز است. بازگشت به خانه آسان نیست، به‌ویژه در حالی که برای خواهرش عزاداری می‌کند و از والدین سالخورده‌اش مراقبت می‌کند، اما جامعه دور او جمع می‌شود، همان‌طور که او به‌آرامی و پیوسته برای آن‌ها همین کار را می‌کند.

جف هیلر (بالاخره) برای نقشش به‌عنوان بهترین دوست سم، جوئل، نامزد امی شد، کسی که با او دوستی ناگسستنی شکل می‌دهد. جوئل به او کمک می‌کند صدایش را، به معنای واقعی، در میان حومه به‌ظاهر هم‌نواگر پیدا کند، در حالی که سم بزرگ می‌شود، سخن می‌گوید و روابط بهتری با همه کسانی که واقعاً برایش ارزش دارند می‌سازد. مری کاترین گریسون، در نقش خواهرش تریشیا، لذتی خاص است، اما گروه بازیگران همچنین شامل اجراهای بی‌نقص مری هیل، تیم بگلی، جنیفر ماج، مرسدس وایت، میگان گراچیس و اولافور داری اولافسون است. سریال خالقان هانا بوس و پل تورین پس از سه فصل و خنده‌های پر از اشک بسیار به پایان رسید.

۰۷. هک (۲۰۲۱ – ؟)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

لحظه‌ای در نیمه دوم فصل سوم «هک» وجود دارد که دبورا ونس (جین اسمارت)، در تلاش بی‌وقفه‌اش برای به دست آوردن برنامه میزبانی شبانه‌ای که در گذشته از او دریغ شده بود، به یک گزارشگر مجله اجازه می‌دهد او را در برکلی دنبال کند. این معامله وقتی پیچیده‌تر می‌شود که دانشجویان برکلی، همان‌طور که انتظار می‌رود، از ونس به خاطر تاریخچه جوک‌هایش که به اقلیت‌ها یا گروه‌های آسیب‌پذیر جامعه توهین کرده‌اند، پاسخ بخواهند.

نحوه برخورد دبورا، با کمک و همراهی فویل/نویسنده جوک میلیال اوا دنیلز (هانا اینبایندر)، بهتر است با تماشای خود اپیزود کشف شود. اما مقاله‌ای که گزارشگر می‌نویسد ارزش نقل‌قول دارد، چون نه‌تنها به دبورا، بلکه به سریال HBO Max ساخته‌شده توسط لوچیا آنیلو، پل دبلیو داونز و جن استاتسکی نیز صدق می‌کند.

«هک کسی است که یک چیز را بارها و بارها انجام می‌دهد. دبورا برعکس است. او مدام تکامل می‌یابد و بهتر می‌شود.»

چیزهای زیادی درباره «هک‌ها» عالی هستند. اجراهای اینبایندر و اسمارت درجه یک هستند، بازیگران مکمل اغلب سلاح مخفی سریال‌اند، جوک‌ها هم خنده‌دارند و هم به‌طور مداوم شخصیت‌ها را نشان می‌دهند که ممکن است جادو باشد، هر تعارض و موقعیتی با علاقه عمیقاً واقعی و انسانی به تجربه زن بودن در صنعت سرگرمی آمیخته است، ظاهر سریال آن‌قدر پویا و گویای شخصیت است که گاهی فراموش می‌کنید یکی از زیباترین سریال‌های تلویزیون هم هست. اما شاید بهترین چیز این باشد که سریال، حتی با بازگشت مداوم به رابطه دبورا و اوا، از انجام کارهای تکراری در هر فصل خودداری می‌کند، از رشد و تغییر شخصیت‌ها جلوگیری نمی‌کند و روی دستاوردهایش آرام نمی‌گیرد. «هک‌ها» مدام در حال تکامل و بهتر شدن است، و خود تلویزیون به همین خاطر بهتر است.

۰۶. پاچینکو (۲۰۲۲ – ۲۰۲۴)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

اپل عاشق اقتباس‌های خوب کتاب است، اما هیچ‌کدام از دیگر تلاش‌های این استریمر در این ژانر (یا حتی دیگر استریمرها) به پای تسلط «پاچینکو» نمی‌رسد. اقتباس سو هیو از رمان مین جین لی یکی از دقیق‌ترین و باشکوه‌ترین قطعات تلویزیونی این دهه است که داستان چندنسل یک خانواده را که در دهه ۱۹۳۰ از کره به ژاپن مجبور به مهاجرت شدند، روایت می‌کند.

سریال به‌آرامی بین خطوط زمانی، بازیگران و زبان‌ها جابه‌جا می‌شود و بیننده را در داستان زندگی سونجا (کیم مین‌ها و یون یو-جونگ) و همه اطرافش غرق می‌کند. جین ها، لی مین‌هو، سوجی آرای و آنا ساوای گروه مکمل قدرتمندی را رهبری می‌کنند تا بچه‌هایی که در فصل دوم اضافه شدند و زبان‌های جدیدی برای اجرا یاد گرفتند. از فیلم‌برداری در لوکیشن تا سکانس‌های ابتدایی درخشان تا پرداختن به رویدادهای تاریخی نگران‌کننده، هیو و تیم تولیدش در داستان‌سرایی بصری هیچ گوشه‌ای را کوتاه نکردند.

در سال ۲۰۲۴، شورانر به IndieWire گفت که اعضای بازیگران و عوامل گفته‌اند هیچ‌وقت برای چیزی این‌قدر سخت کار نکرده‌اند، چون پروژه به همان اندازه الهام‌بخش است و ما باید موافق باشیم. اگر کسی که این را می‌خواند قدرتی برای کمک به تأیید فصل سوم دارد، این نشانه شماست که این کار را انجام دهید!

۰۵. آدم‌های معمولی (۲۰۲۰)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

با اجراهای برجسته پل مسکال و دیزی ادگار-جونز، اقتباس آلیس برچ از دومین رمان سالی رونی یک داستان عاشقانه ظریف و قدرتمند است که در همه‌گیری احساسی ریشه دارد و با جزئیات صمیمی به جایگاه کلاسیک ارتقا یافته است. در داستانی قدیمی درباره یافتن خود در میان یک رابطه عاشقانه شکل‌دهنده، «مردم عادی» به تقسیمات طبقاتی، تعهدات گذشته و خاطرات در حال تکامل می‌پردازد، در حالی که دو شریک اصلی با اشتیاقی سوزان به هم کشیده می‌شوند و از هم دور می‌شوند که حتی وقتی جدا هستند، نمی‌توان آن را رد کرد.

ماریان (ادگار-جونز) گوسفند سیاه کلاس دبیرستانش است. او باهوش و اهل مطالعه و جذاب است، اما هوشش او را منزوی می‌کند و زندگی خانوادگی پیچیده‌اش جایگاهش را به شکلی بالا می‌برد که هم‌کلاسی‌هایش حس می‌کنند و رد می‌کنند. کانل پسری محبوب است ورزشکار قهرمان و دانش‌آموزی ممتاز که از خانواده‌ای کم‌درآمد فقط با مادرش تشکیل شده است. جذابیت اولیه آن‌ها غیرقابل‌انکار است، اما کانل از آنچه دوستانش ممکن است درباره دوستی با یک منفور خارج از حلقه‌های اجتماعی‌شان بگویند می‌ترسد.

سپس، قبل از اینکه متوجه شوید اما بعد از اینکه خیلی چیزها در قلب‌های جوانشان تثبیت شده، کانل و ماریان در کالج هستند. نقش‌هایشان معکوس می‌شود و با بزرگ‌تر شدن، پویایی‌شان بارها و بارها تکامل می‌یابد. کارگردانی‌شده توسط لنی آبراهامسون («اتاق») با نماهای گسترده و زیبای حومه ایرلند، «مردم عادی» یک عاشقانه حماسی از تعاملات روزمره یک تجربه جهانی خلق می‌کند. دردناک عادی است و همیشه خارق‌العاده.

۰۴. تمرین (۲۰۲۲ – ؟)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

کمدی HBO ناتان فیلدر به‌اندازه کافی ساده شروع شد. این کمدین، که می‌گوید به او گفته شده شخصیتش دیگران را معذب می‌کند، پیشنهاد می‌دهد به غریبه‌ها کمک کند تا برای تعاملات اضطراب‌آور خود با تمرین قبلی آماده شوند. شاید یک طرفدار trivia در بار نیاز به اعتراف به رازی شرم‌آور داشته باشد، یا شاید زنی سی‌وچندساله نتواند تصمیم بگیرد که می‌خواهد بچه‌دار شود یا نه. نترسید، ناتان اینجاست با بودجه سخاوتمندانه از HBO، درخت‌های تصمیم‌گیری فوق‌العاده پیچیده و صبر به‌ظاهر بی‌نهایت. با لپ‌تاپی به سینه بسته‌شده و چشمانی متمرکز بر هر تمرین، فیلدر سناریوهای داده‌شده را بازی می‌کند تا شرکت‌کننده خجالتی‌اش به‌اندازه کافی راحت شود تا با هر آنچه نگرانش می‌کند روبرو شود.

و با این حال، «تمرین» هرگز این‌قدر ساده نیست. برای یکی، مشکلات غیرمنتظره به‌طور اجتناب‌ناپذیری پیش می‌آیند، چه در طول فرآیند تمرین یا در آماده‌سازی برای آن‌ها، و آن‌ها ناتان را به مسیرهای جذاب و خنده‌داری می‌فرستند. اما او همچنین خودش را به شکلی بیرون می‌گذارد که هیچ شکی درباره آنچه برای دیگران انجام می‌دهد باقی نمی‌ماند. او لانج تمساح را تا جزئیات صندلی‌های کثیف بار و پیتزاهای رایگان بازسازی می‌کند. او روش فیلدر بازیگری را تأسیس می‌کند و خودش به‌عنوان دانش‌آموز ثبت‌نام می‌کند. تا فصل دوم خب، ما آنچه را که او در آن زمان انجام می‌دهد اسپویل نمی‌کنیم، اما هیچ‌کس نمی‌تواند تعهد او را به جوک، اگر فکر می‌کنید «تمرین» فقط این است، یا به پیگیری امنیت (احساسی و غیره)، که داستان به‌آرامی در بر می‌گیرد زیر سؤال ببرد.

تخیل بی‌نظیر فیلدر به‌تنهایی دلیلی کافی برای دوست داشتن «تمرین» است، چون نمی‌توان پیش‌بینی کرد چه اتفاقی ممکن است بیفتد. اما در فقط دو فصل، حقیقت‌هایی که او موفق به کشفشان می‌شود کاملاً حیرت‌انگیزند. فقط بنشینید و بگذارید او پرواز کند.

۰۳. سگ‌های رزرو (۲۰۲۱ – ۲۰۲۳)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

«سگ‌های رزرو» با بسیاری از اولین‌های تاریخی همراه است که آن را بسیار قابل‌توجه می‌کند تیم نویسندگان برای هر سه فصل سریال، که در یک رزرو بومیان آمریکا رخ می‌دهد، کاملاً بومی بودند. همچنین این اولین سریالی بود که به‌طور کامل در اکلاهما فیلم‌برداری شد و اصالتی واقعی به داستان چهار دوست که ناامیدانه می‌خواهند جامعه خود را برای سواحل آفتابی کالیفرنیا ترک کنند، افزود.

اما هیچ‌کدام از این نکات اهمیتی نداشتند اگر «سگ‌های رزرو» به‌خودی‌خود برجسته نبود، و پیش از هر چیز، سریال استرلین هارجو تلویزیونی بود که در بالاترین فرکانس خود عمل می‌کرد: داستانی با بازی، نویسندگی و کارگردانی درخشان که دنیایی واقعی را در قسمت‌های ۳۰ دقیقه‌ای خود می‌سازد. در ابتدا آرام و بی‌ادعا، یک داستان رشد درباره گروهی از نوجوانان با لبه‌های خشن، «سگ‌های رزرو» در طول پخش خود گسترش یافت تا عمقی شگفت‌انگیز به هر یک از اعضای گروهش ارائه دهد، از الورا (دِوِری جیکوبز شگفت‌انگیز) به‌عنوان رهبر غیررسمی تا شخصیت‌های مکمل مثل مادر گروه، ریتا (سارا پودمسکی) یا لایت‌هورسمن بیگ (زاهن مک‌کلارن).

هر قسمت چیزی متفاوت ارائه می‌دهد: اپیزودها می‌توانند از کمدی معاشرتی تا کاوش‌های دل‌خراش در غم و اندوه یا وحشت فانتزی سورئال که به تاریخ زشت مردمان بومی می‌پردازد، متغیر باشند. در آخرین و بهترین فصلش، سریال با روایت داستان‌های بزرگان رزرو عمیق‌تر می‌شود و در این فرآیند، قوس کلی حرکت رو به جلو از فقدان را عمیق‌تر می‌کند. برای سه سال، هیچ‌چیز در تلویزیون نمی‌توانست با تطبیق‌پذیری و عمق «سگ‌های رزرو» رقابت کند، اینکه چگونه اجزای جداگانه‌اش با هم ترکیب می‌شوند تا چیزی بسیار بزرگ‌تر از کل آن خلق کنند.

۰۲. راه‌آهن زیرزمینی (۲۰۲۱)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

سریال محدود ۱۰ ساعته بری جنکینز، اقتباس‌شده از رمان برنده جایزه پولیتزر کولسون وایتهد، یکی از نادرترین آثار است: سریالی تلویزیونی که واقعاً شایسته عنوان «سینمایی» است. جنکینز نه‌تنها رمان وایتهد را اقتباس می‌کند، بلکه آن را برای صفحه نمایش بازآفرینی و بازاختراع می‌کند و زبانی بصری و شنیداری می‌یابد که ایده‌های رمان را گسترش داده و عمیق‌تر می‌کند.

داستان وایتهد درباره کورا (توسو مبدو) برده‌ای فراری که سفر طاقت‌فرسایش به سوی آزادی با فقدان‌های غیرقابل‌محاسبه، وحشت بی‌وقفه و لحظات کوتاهی از امید و ارتباط انسانی مشخص شده در دستان جنکینز به یکی از بزرگ‌ترین حماسه‌های صفحه نمایش تبدیل می‌شود. این سریال محدود در مقیاس و جاه‌طلبی‌اش شگفت‌انگیز است و در عین حال، در سطح صحنه‌به‌صحنه، روی دقیق‌ترین جزئیات فیزیکی و احساسی متمرکز می‌شود.

جنکینز و طراح تولید مارک فریدبرگ جسورانه‌ترین مفهوم وایتهد ایده راه‌آهن زیرزمینی به‌عنوان یک سیستم قطار واقعی را می‌گیرند و با آن پیش می‌روند، فانتزی شاعرانه را با بازسازی تاریخی دقیق ترکیب می‌کنند تا اثری شگفت‌انگیز خلق کنند. به همان اندازه که زیبا است، نگران‌کننده نیز هست، «راه‌آهن زیرزمینی» نه‌تنها بهترین اثر جنکینز، بلکه یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای تاریخ این رسانه است.

۰۱. شاید نابودت کنم (۲۰۲۰)

۵۰ سریال برتر دهه ۲۰۲۰

سریال محدود دردناک میکائلا کول با وجود ضربه‌ای که وارد می‌کند، فوق‌العاده چابک است. در طول ۱۲ اپیزود نیم‌ساعته که به‌خودی‌خود نشان‌دهنده رویکرد ماهرانه «ممکن است تو را نابود کنم» به داستان‌سرایی سریالی است، چون هر قسمت به اهداف خاص خود کارآمد و هدفمند است و در عین حال به‌طور تجمعی پرتره‌ای زنده از روان بازسازی‌شده موضوع را شکل می‌دهد آرابلا (کول)، رمان‌نویس مشتاق بیست‌وچندساله، خاطراتش را غربال می‌کند تا کتابی را که در مهلت تحویلش است بنویسد، در حالی که تلاش می‌کند قطعات آنچه در یک شب وحشتناک اخیر بیرون از خانه برایش اتفاق افتاده کنار هم بگذارد. دوستانش، کوامه (پاپا اسیدو) و تری (وروچه اوپیا)، منابعی بی‌ارزش برای حمایت ثابت می‌کنند، نه‌تنها برای پشتیبانی، بلکه به‌عنوان افرادی با تجربیات خودشان که باید به اشتراک گذاشته شوند، تجزیه شوند و پردازش شوند. سفر آن‌ها قابل‌توجه است، با صراحت مسائل پیچیده مرتبط با رضایت و روابط عاشقانه را کاوش می‌کند، در حالی که به‌طور همزمان با زندگی روزمره و جاه‌طلبی‌هایشان پیش می‌رود.

در سال‌های پس از اینکه «ممکن است تو را نابود کنم» تلویزیون را طوفانی کرد، بسیاری از سریال‌ها سعی کرده‌اند به شیوه‌های مشابه به مسائل مشابه بپردازند. تروما به نقطه تمرکز مکرری تبدیل شده و اغلب به‌عنوان معمایی برای حل شدن به‌جای تجربه‌ای برای درک شدن تلقی می‌شود. اما فراتر از این، آنچه کار کول را از آثاری که الهام‌بخش آن بود متمایز می‌کند، تنها وضوحی که به شخصیت‌هایش می‌آورد نیست؛ بلکه انسانیتی است که در هر خط دیالوگ، هر تعامل و هر انتخاب القا می‌کند.

«ممکن است تو را نابود کنم» به همین دلیل بسیار قدرتمندتر است که بخش زیادی از آن با طنز آمیخته شده، بخش زیادی از آن در واقعیتی قابل‌شناسایی ریشه دارد و به این دلیل که بخش زیادی از آن با روابط دوست‌داشتنی تقویت شده است. اجرای کول همه‌چیز را کنار هم نگه می‌دارد بی‌پروا و آسیب‌پذیر در عین حال، و در سراسر آن مسحورکننده در حالی که تیم فیلم‌سازانش داستانی غیرقابل‌پیش‌بینی و عمیق خلق می‌کنند تا مسیر پیچیده آرابلا به سوی احساس کامل بودن دوباره را منتقل کنند. این یک دستاورد عظیم است، بعید است که در نیمه بعدی دهه (و فراتر از آن) از آن پیشی گرفته شود.

برگرفته از سایت ایندی‌وار نوشته بن‌تراورز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *