تاکنون، فصل دوم «جداسازی» کار بزرگی انجام داده تا اطمینان حاصل کند که این نمایش همچنان تازه و فکربرانگیز به نظر میرسد، علیرغم اینکه اکنون با شرکت لومن (Lumon) و شخصیتها آشنا شدهایم. قسمت سوم فصل دوم سریال جداسازی بیشتر درباره جستوجو برای خانم کیسی/جما بود. هر دو نسخه ایننی و اوت مارک پیشرفت خوبی در جستوجوی خود داشتند. پس از اینکه مارک اسکات در پایان قسمت فرآیند بازپیوندی را پشت سر گذاشت، من کنجکاو بودم که این موضوع در قسمت ۴ چگونه پیش خواهد رفت. خوشبختانه، این سوال در یکی از هیجانانگیزترین ساعات این نمایش پاسخ داده شد.
ایننیها در دنیای بیرون «رها» میشوند
فصل دوم «جداسازی» موانع قبلی را میشکند
«وو هالو» (Woe’s Hollow)، قسمت چهارم فصل دوم «جداسازی»، تاکنون منحصربهفردترین قسمت این فصل است. بالاخره شاهد این بودیم که لومن به ایننیهای شخصیتها اجازه میدهد مدتی را در دنیای بیرون سپری کنند، و همه اینها به سبک خاص «جداسازی» اتفاق افتاد. در ابتدا، وقتی شخصیتها در یک مکان برفی ظاهر شدند، گیج شدم. آیا این واقعی بود؟ قطعاً بود، و این تنظیمات، که اولین «رویداد تیمسازی اردوی بیرونشهری» (ORTBO) تبلیغشده توسط لومن بود، بسیار جالب بود. ایننیها این فرصت را دارند که بیرون باشند، اما این بار لومن از طریق آقای میلچیک و دیگران مراقب آنهاست.
ایننیها تقریباً فقط زندگی بین چهار دیوار را تجربه کردهاند، بنابراین دیدن دیدگاه تازهشان هنگام مواجهه با طبیعت بسیار جالب بود.
ORTBO به ما این فرصت را داد که زمان بیشتری را با ایننیها در دنیای بیرون بگذرانیم، اما به شکلی بسیار متفاوت نسبت به پایان فصل اول. این بار، ایننیها به صورت گروهی هستند، بنابراین به جای تعامل با افرادی که هرگز ملاقات نکردهاند، به عنوان یک تیم به کشف دنیای بیرون از لومن میپردازند. من از این تصمیم بسیار استقبال میکنم. ایننیها تقریباً فقط زندگی بین چهار دیوار را تجربه کردهاند، بنابراین دیدن دیدگاه تازهشان هنگام مواجهه با طبیعت بسیار هیجانانگیز بود.
ORTBO همچنین به نمایش این امکان را میدهد که بیشتر به عمق شخصیتها بپردازد. این یکی از بهترین قسمتهای متمرکز بر توسعه شخصیتهاست که «جداسازی» در دو فصل خود انجام داده است. با سبک منحصربهفردی از ترس که در طول قسمت به شکل شخصیتهایی که از دور دیده میشدند و شبیه تیم اصلاح دادههای کلان (Macrodata Refinement) بودند و حضور همیشگی میلچیک پاشیده شده بود، در قسمت ۴ شاهد برخی لحظات هیجانانگیز از ژانر وحشت بودیم. با یک منظره سفید زیبا و یک راز درباره خاستگاه کیر (Kier) برای کشف، افشاهای بزرگ این قسمت را تقویت کردند.
سوال بزرگ درباره هلی آر. بالاخره پاسخ داده شد
تیم اصلاح دادههای کلان یکی از اعضای خود را از دست میدهد
از زمانی که قسمت اول فصل دوم سریال جداسازی تیم اصلاح دادههای کلان را پس از درخواست مارک اس. بازگرداند، تئوریهایی وجود داشت که هلی آر. در واقع هلنا ایگان (Helena Eagan) بوده است. من در ابتدا شک داشتم، زیرا تردید هلی در گفتن حقیقت به دیگران درباره چیزی که وقتی به عنوان اوت خود در پایان فصل ۱ بیدار شد کشف کرده بود، میتوانست به دلیل ترس از واکنش آنها باشد. این قابل درک بود. با این حال، لحظات کوچکی در طول قسمتها وجود داشت که باعث میشد تئوری اینکه هلنا خود را جای هلی جا زده است، درست به نظر برسد.
من فکر میکنم یکی از قویترین بخشهای «جداسازی» بازتابهای شخصی است که برای شخصیتها به ارمغان میآورد.
وقتی قسمت چهارم فصل دوم «جداسازی» افشا کرد که این موضوع درست است، شوکه نشدم، اگرچه هر دو رویدادی که قبل و در طول این افشا رخ دادند، بسیار جدی بودند. هلنا با وانمود کردن به اینکه هلی آر. است، به مارک اس. نزدیک شد و این دو با هم رابطه برقرار کردند. یکی از قویترین بخشهای «جداسازی» بازتابهای شخصی است که برای شخصیتها به ارمغان میآورد. اوایل فصل، دیدیم که چگونه هلنا مشتاق ارتباط بود و از رابطه هلی و مارک کنجکاو شده بود. جدایی عاطفی بین اوتها و ایننیها در فصل ۲ بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
چیزی که انتظارش را نداشتم این بود که راز هلنا در چنین لحظه پرتنشی فاش شود. ایروینگ تقریباً او را غرق کرد تا نظر خود را ثابت کند، قبل از اینکه میلچیک دستور تغییر از هلنا به هلی را بدهد. در حالی که من هیجانزده هستم که چنین پیشرفت بزرگی در اوایل فصل ۲ شاهد بودیم، متأسفم که به نظر میرسد ایروینگ به دلیل نقشهاش کشته شده است. قسمت ۴ نمایشی فوقالعاده از این است که در «جداسازی» هر چیزی میتواند در هر زمانی اتفاق بیفتد. هیچ شخصیتی در امان نیست و با افشاهای تغییردهنده بازی که از حالا اتفاق افتادهاند، آنچه برای قسمتهای باقیمانده در انتظار است، قطعاً پرحادثه خواهد بود.
نقدی از فلیپه رنجل از سایت اسکرینرنت