از اینستاگرام پادان دیدن کنید Padan's Instagram

نقد «روز اول» قسمت چهارم از فصل ۲ سریال The Last of Us

زمان مطالعه: 1 دقیقه

بهترین قسمت فصل تا به حال به زیبایی وحشت خالص را با برخی از تکان‌دهنده‌ترین لحظات سریال ترکیب می‌کند. «چه مرگشه این سیاتل؟» این سؤالی که دینا مطرح می‌کند، ممکن است در قسمت چهارم فصل دوم The Last of Us پاسخی دریافت نکند، اما قطعاً به‌عنوان ویترینی برای تهدیدهای کمین‌کرده در آن عمل می‌کند. بهترین فصل این سریال تا به حال وحشت خالص را با برخی از تکان‌دهنده‌ترین لحظات سریال ترکیب می‌کند، در حالی که ما را با شخصیتی جدید و جذاب آشنا می‌کند.

سقوط سیاتل به یک منطقه جنگی در نگاه‌های کوتاهی که به رهبر WLF، آیزاک، داریم، به تصویر کشیده شده است. جفری رایت نقش خود را از The Last of Us Part 2 تکرار می‌کند و خوشبختانه برای ما (هرچند نه برای سرافایت‌ها)، این بار فضای بیشتری برای بازی دارد. شروع قسمت به‌عنوان یک معرفی تکان‌دهنده عمل می‌کند، جایی که می‌بینیم آیزاک به نیروی فاشیستی فدرا خیانت می‌کند و با سبکی انفجاری به WLF می‌پیوندد. سردی‌ای که رایت در به تصویر کشیدن این عمل وحشتناک نشان می‌دهد، تکان‌دهنده است و وقتی او را ۱۱ سال بعد می‌بینیم، این حس حتی بیشتر تأکید می‌شود.

قسمت چهارم از فصل 2 The Last of Us

صحنه شکنجه بدون شک تلخ است، اما لحظه‌ای برجسته نیز هست. این صحنه همه چیزهایی را که The Last of Us به خوبی انجام می‌دهد، به تصویر می‌کشد: در یک نفس، ما به انگیزه‌های شخصی یک شخصیت و تصویری از چگونگی بازسازی جامعه توسط شیوع کوردیسپس پی می‌بریم. دوربین و رایت هر دو تسلط خود را بر سرافایت به شکلی ظریف اما تأثیرگذار نشان می‌دهند. گروگان و دیگر اعضای فرقه‌اش مانند گونه‌ای پست‌تر تلقی می‌شوند: گفت‌وگوی سمی آیزاک اولین باری است که ما توهین WLF به سرافایت‌ها، «جای زخم‌ها»، را می‌شنویم. آیزاک تحقیرکننده است، اما به شکلی که به وضوح برایش طبیعی به نظر می‌رسد.

قسمت چهارم از فصل 2 The Last of Us

نحوه بازی آیزاک با اسیرش مسحورکننده است، او به شکل پاتریک بیتمن‌مانندی در حالی که درباره مزایای یک ماهیتابه خوب صحبت می‌کند، حضوری قدرتمند دارد. البته، این همه فقط استعاره‌ای است از اینکه چگونه آخرالزمان به نفع برخی دیگر تمام می‌شود. زوال تمدن به افرادی با ذهنیت خاص (به ظاهر جامعه‌ستیز) اجازه می‌دهد به بالای هرم قدرت برسند. مدت‌ها پیش، در زندگی سابقش، آیزاک آن ماهیتابه‌های موویل را می‌خواست، اما نمی‌توانست آن‌ها را بخرد. اما حالا، به دلیل پایان جهان و تمایل به کنار گذاشتن اخلاقیات با انداختن یک نارنجک در یک کامیون، رویایش در کابوس دیگران وجود دارد. واقعاً یکی دیگر از «مزایای عجیب آخرالزمان».

با این حال، به نظر نمی‌رسد که بخش زیادی از سیاتل از چنین تجملاتی برخوردار باشد. وقتی الی و دینا وارد شهر می‌شوند، شواهد فراوانی از درگیری‌های بی‌پایان می‌بینند. طراحی تولید خیابان‌های پساآخرالزمانی شگفت‌انگیز است، با کپیتول هیل که با اجساد، تانک‌های پوشیده از گیاهان و زنگار بازسازی شده است. این خیابان‌ها در نهایت به یک ایستگاه تلویزیونی متروکه منتهی می‌شوند، جایی که این دو با صحنه‌ای تهوع‌آور روبه‌رو می‌شوند: پنج سرباز WLF که به دار آویخته و شکمشان دریده شده‌اند. از زمان تصاویر هنرمندانه و وحشتناک سریال هانیبال، چنین تصویر تکان‌دهنده‌ای روی صفحه تلویزیون ظاهر نشده بود.

برای جنگیدن، دو طرف لازم است، و این اولین باری است که به ما نشان داده می‌شود سرافایت‌ها مخالف خونریزی نیستند. روده‌های سربازان که آویزان شده و تا زمین مانند ادامه طناب‌هایی که بدنشان به آن‌ها آویخته شده، پایین آمده‌اند، تصویری واقعاً وحشتناک خلق می‌کنند و یادآوری می‌کنند که هرچقدر آلوده‌ها زشت باشند، هیولاهای واقعی این جهان همچنان انسان‌ها هستند.

در مورد آلوده‌ها صحبت کنیم، اگر در The Last of Us (یا در واقع هر داستان، سریال، فیلم یا بازی ترسناک) دو چیز یاد گرفته باشیم، این است که رفتن به زیرزمین هرگز ایده خوبی نیست و رنگ قرمز همیشه برابر با خطر است. نزول تدریجی قسمت به وحشت با ورود ناگهانی دوندگان و کلیک‌کننده‌ها به صحنه به اوج خود می‌رسد، در حالی که واگنی پر از اجساد به تله‌ای مرگبار و تنگ تبدیل می‌شود. خطر در هر گوشه‌ای کمین کرده است، و بلا رمزی و ایزابلا مرسد با عملکرد فیزیکی خود، چه در حال دویدن دیوانه‌وار و چه در حال ایستادن و مبارزه، لحظات بلندتر را به خوبی به تصویر می‌کشند.

اما این در مقایسه با وحشت تماشای دینا که در کشوها به دنبال داروهای مسکن می‌گردد، چیزی نیست فلاش‌بکی ترسناک برای هر بازیکنی که در بازی ده‌ها بار در ساعت در میزها جست‌وجو کرده است.

اما مانند بسیاری از بخش‌های مورد علاقه‌ام در The Last of Us تا به حال در دو فصل آن، لحظات آرام‌تر هستند که بیشترین تأثیر را بر من می‌گذارند. اجرای الی از «Take On Me» یک لحظه اختیاری در بازی را به لحظه‌ای تبدیل می‌کند که برای سریال بسیار حیاتی به نظر می‌رسد. این واقعاً تأثیر عمیقی دارد و جایگاه الی و دینا در حال شکوفایی تثبیت می‌کند. همچنین با سوراخی در دیوار که چارچوبی پر از برگ در چارچوب ایجاد می‌کند، به زیبایی نورپردازی شده است و به ما اجازه می‌دهد نگاه‌های مشترک بین این دو را جذب کنیم. این تجسم امیدی است که از میان این همه ویرانی رشد می‌کند.

گاز گرفتن الی برای دینا نمونه‌ای عالی از اقتباس به سمت بهتر شدن است.

قسمت چهارم از فصل 2 The Last of Us

کل قسمت به خوبی توسط کیت هرون، کارگردان سریال لوکی، کارگردانی شده است که به خوبی تغییرات در لحن را در طول قسمت هدایت می‌کند و تأثیر زیادی می‌گذارد. این هدایت ثابت کشتی به هدایت مجموعه‌ای از احساسات مختلف که زوج در ۱۰ دقیقه پایانی قسمت تجربه می‌کنند، کمک می‌کند. فرار از مترو که با گاز گرفتن الی برای دینا به پایان می‌رسد، نمونه‌ای عالی از اقتباس به سمت بهتر شدن است، که تعهد آن‌ها به یکدیگر را بیشتر تثبیت می‌کند.

پیش‌تر شنیدیم که آن‌ها نمایش اجساد کشته‌شده را «آدم‌کش‌ها که آدم‌کش‌ها را می‌کشند» توصیف کردند، اما این نمونه‌ای است که کسانی که قلبشان پر از عشق است، کسانی را که دوست دارند نجات می‌دهند حتی اگر به معنای گاز گرفتن یک دهان قارچی روی مچ باشد. دینا که با اکراه اسلحه را به سمت او گرفته، این دومین بار است که با چشمان اشک‌بار به الی نگاه می‌کند. هر دو بار با عشق، اما حالا با ترس از دست دادن آن. این چند دقیقه یک ترن هوایی احساسی است که هر دو بازیگر به شکلی فوق‌العاده آن را به تصویر می‌کشند، و با افشای عمیق‌ترین رازهایشان به یکدیگر و تأیید احساساتشان، تنش رها می‌شود.

من همچنین از لحظات شاعرانه پایانی قسمت بسیار لذت بردم. این یادآور پایان فصل اول است، در حالی که سازهای گوستاوو سانتائولایا اوج می‌گیرند، اما یک زمزمه «باشه» با «با هم» جایگزین شده است. این نمادی از لحظه‌ای است که الی و جوئل راه‌های جداگانه‌ای رفتند، اما در اینجا، الی و دینا دست در دست هم ایستاده‌اند، آماده‌اند تا با هرچه پیش رو دارند، با هم روبه‌رو شوند.

حکم

لحظات عالی وحشت خالص با فلاش‌های فوق‌العاده از شخصیت‌های جدید و موجود در قسمت چهارم فصل دوم The Last of Us ترکیب شده‌اند. معرفی فوق‌العاده آیزاک که در The Last of Us Part 2 به‌طور ناامیدکننده‌ای کم‌بررسی شده بود با نزول وحشتناک به عمیق‌ترین و تاریک‌ترین نقاط سیاتل برای الی و دینا همراه شده است، که پیوندشان از این مصیبت تنها قوی‌تر می‌شود. حتی در وحشتناک‌ترین لحظاتش با ظرافت ساخته شده، این قسمت با موفقیت حس سفر جاده‌ای فصل اول را بازسازی می‌کند و نقطه اوج فصل دوم تا به حال را رقم می‌زند.

نوشته سایمن کاردی برگرفته از آی‌جی‌ان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *