از اینستاگرام پادان دیدن کنید Padan's Instagram

نقد فیلم «بزرگسال جوان» (Young Adult)؛ کمدی تاریک، نقطه روشن

دسته‌بندی: سینما نقد و بررسی
زمان مطالعه: 1 دقیقه

«بزرگسال جوان» یک کمدی تاریک است که دیابلو کدی (جونو) را به‌عنوان فیلم‌نامه‌نویسی مهم تایید می‌کند، آخرین شک‌ها را درباره اینکه جیسون ریتمن کارگردانی بزرگ است از بین می‌برد و به شارلیز ترون بهترین فرصت را از زمان «هیولا» ارائه می‌دهد.

در واقع، «بزرگسال جوان» حتی از «هیولا» هم بهتر است، چراکه فیلمی نیست که نیاز به اجرایی مانند لباس هالووین داشته باشد، بلکه فیلمی است که در آن بازیگر می‌تواند مهارت‌ها و رنگ‌های کاملاً جدیدی را از طریق چهره‌ی آشکار خود نشان دهد. ترون به‌ظاهر به‌صورتی غیررسمی کاری قابل توجه انجام می‌دهد. او شخصیتی را بازی می‌کند که باید غیرقابل همدلی باشد. زنی متکبر، توهم‌زده، ناخوشایند و بی‌اخلاق که هیچ لطف یا مهربانی در خود ندارد و با این حال باعث می‌شود که ما با او همدردی کنیم. او این کار را با کمک ریتمن و کدی انجام می‌دهد، با تمرکز بر درد شخصیت، و باعث می‌شود که ما غمی را تشخیص دهیم که خود شخصیت حتی آن را نمی‌بیند.

فیلم جوان بزرگسال

میویس (شارلیز ترون) اوایل دهه ۳۰ زندگی‌اش است، زمانی که محدودیت‌های زندگی برای اولین‌بار احساس می‌شوند و در عین حال رمانتیک‌بودن سال‌های نوجوانی هنوز خاطره‌ای زنده است. در حرفه‌اش، میویس تقریباً موفق است. او رمان‌های جوان‌بالغ برای یک مجموعه محبوب می‌نویسد، اما در واقع نویسنده‌ی پشت‌صحنه است که بر اساس یک طرح کلی کار می‌کند.

جوان بزرگسال
میویس به زادگاه بازگردد تا معشوق سابق‌اش را از خانواده‌اش برباید

میویس در شهر بزرگی زندگی می‌کند و احساس برتری زیادی نسبت به مردم زادگاهش دارد، اما او بیشتر از آن‌ها به آن‌ها فکر می‌کند. سپس یک روز متوجه می‌شود که معشوق‌ دوران دبیرستان‌اش و همسرش صاحب فرزند شده‌اند، و این ایده به سراغش می‌آید که به خانه بازگردد و معشوق سابق‌اش را از خانواده‌اش برباید.

«بزرگسال جوان» به لحنی خاص دست می‌یابد که ریتمن در طول فیلم آن را حفظ می‌کند. این لحن را می‌توان ترکیبی از دو دیدگاه توصیف کرد که در طول فیلم از فاصله‌ای نسبت به رویدادها نگاه می‌کنند. دیدگاه اول متعلق به میویس است که از جهاتی دیوانه است اما در عین حال روشن‌بین هم هست، چراکه او یکنواختی و محلی‌بودن زادگاهش در غرب میانه‌ی آمریکا را می‌بیند. او می‌گوید: «همه‌ی این‌جا چاق و احمق هستند»، و دقیقاً هم اشتباه نمی‌کند.

دیدگاه دوم، که به دیدگاه ما نزدیک‌تر است، متعلق به مت است که توسط پاتون اسوالت بازی می‌شود. مت الهام‌بخش‌ترین خلق کدی است، مردی بیچاره که زندگی‌اش در دبیرستان نابود شد، او هدف یک جنایت نفرت‌پراکنانه قرار گرفت، که باعث شد برای همیشه لنگ بزند و رابطه برایش دشوار شود.

مت همه‌چیز را درباره‌ی پوچی میویس می‌بیند او می‌فهمد که معشوق سابق (پاتریک ویلسون) به‌طرز شادی‌آوری با خانواده‌اش خوشحال است و هیچ علاقه‌ای به میویس ندارد. او همچنین می‌فهمد که میویس کاملاً بدبخت است، به‌اندازه‌ی مت بدبخت، حتی اگر خودش این را نداند.

این تعامل بین مت و میویس، اسوالت و ترون فیلم را می‌سازد. مت چاق، لنگ‌پا و یک سر کوتاه‌تر از میویس است، بنابراین می‌داند که هیچ شانسی با او ندارد. بنابراین، دلیلی ندارد که خودش نباشد و چیزهایی به او بگوید که نمی‌خواهد بشنود. در مورد میویس، او فکر می‌کند که با مت وقت می‌گذراند چون هیچ‌کس دیگری در شهر نیست، اما در واقع ارتباطی وجود دارد نه دقیقاً عاشقانه، بلکه ارتباط دو نفر در یک بحران روحی مشابه. از طریق اسوالت (که حساسیتی زیبا دارد) و ترون، ما این ارتباط را تقریباً بلافاصله می‌بینیم.

فیلم‌سازان مجموعه‌ای از وقایع خنده‌دار و تکان‌دهنده و بسیاری لحظات کوچک‌تر دیگر خلق می‌کنند که به‌طرز ظریفی وحشتناک هستند و می‌توانند باعث شوند که پوست‌انداز شوید. به‌طرز خوبی. بین خنده‌ها، فیلم بر بدبختی میویس متمرکز می‌ماند، و اگرچه به مکان‌های نرم می‌رود، اما هرگز نسبت به ما نرم نمی‌شود. این بهترین خبر ممکن است، که «بزرگسال جوان» در پایان به‌اندازه‌ی شروع فیلم سخت و گزنده است.

نوشته میک لاسال، منتقد فیلم کرونیکل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *