از اینستاگرام پادان دیدن کنید Padan's Instagram

نقد فیلم تاریخچه (Chronicle)

دسته‌بندی: سینما نقد و بررسی
زمان مطالعه: 3 دقیقه

نقد فیلم تاریخچه (Chronicle) به کارگردانی جاش ترنک، این فیلم یک اثر نوآورانه در ژانر ابرقهرمانی و محصول سال ۲۰۱۲ از آمریکا است که با استفاده از سبک «ویدئوی پیدا شده»، داستانی تازه و گیرا از سه نوجوان را روایت می‌کند که به طور اتفاقی به ابرقدرت‌هایی دست می‌یابند. این فیلم با تلفیق عناصر فانتزی علمی‌تخیلی، درام نوجوانی و بررسی روان‌شناختی، نه تنها به کاوش در هیجان و چالش‌های کسب قدرت‌های خارق‌العاده می‌پردازد، بلکه به زیبایی پویایی‌های دوستی و تأثیرات عاطفی این تحولات را به تصویر می‌کشد. بازی‌های طبیعی و فیلمنامه هوشمندانه مکس لندیس، همراه با کارگردانی خلاقانه ترنک، این فیلم را به اثری متمایز و تأمل‌برانگیز تبدیل کرده است.

نقد فیلم تاریخچه Chronicle

نقدهای نوشته‌شده توسط راجر ایبرت، جیمز براردینلی و کریس تیلی، هر یک از زاویه‌ای متفاوت به بررسی نقاط قوت و ضعف این فیلم پرداخته‌اند؛ از اصالت روایی و بازیگری قدرتمند گرفته تا چالش‌های سبک ویدئوی پیدا شده. این نقدها به خوبی نشان‌دهنده تأثیر فیلم تاریخچه به عنوان فیلمی هستند که هم سرگرم‌کننده است و هم پرسش‌هایی عمیق درباره قدرت، مسئولیت و هویت مطرح می‌کند. در ادامه می‌توانید نقد فیلم تاریخچه نوشته راجر ایبرت، جیمز براردینلی و کریس تیلی را مطالعه کنید.

نقد فیلم تاریخچه (Chronicle) نوشته راجر ایبرت

آقا، حتی به اندازه تمام لوبیاهای بوستون هم نمی‌توانی مرا وادار کنی به آن سوراخ توی زمین بروم. سوراخی کاملاً گرد، در میان یک زمین چمن‌گیر تاریک و دلگیر. مت و استیو اندرو را متقاعد می‌کنند که دوربین فیلمبرداری جدیدش را بیاورد و وقتی آنها به درون دهانهٔ تاریک آن می‌روند، ازشان فیلم بگیرد. آنها از نور دوربین و البته صفحه‌نمایش آیفون‌هایشان استفاده می‌کنند. اما ته چاله را نمی‌بینند.

اگر بگویم که آنها یک شیء کریستالی عجیب پیدا می‌کنند، تقریباً چیزی را لو نداده‌ام. کلمهٔ «یوفو» (بشقاب‌پرنده) به ذهن می‌آید. آنها به آن خیره می‌شوند و شاید آن هم به آنها خیره می‌شود. بعد متوجه می‌شوند که می‌توانند قطعات لگو را فقط با نیروی ذهن جابه‌جا کنند. به این می‌گویند «جنبش از راه دور». مت معنایش را در فرهنگ لغت پیدا می‌کند.

معرفی شخصیت‌ها

نقد فیلم تاریخچه Chronicle
به ترتیب از راست به چپ: اندرو، استیو و مت شخصیت‌های فیلم تاریخچه هستند

از این شروع به‌ظاهر معمولی، فیلم تاریخچه اثر جان ترنک به یک فیلم غیرعادی و سرگرم‌کننده تبدیل می‌شود که عناصری از داستان منشأ ابرقهرمانی، فانتزی علمی-تخیلی و درام یک نوجوان آشفته را در خود دارد. اندرو (با بازی دین دی‌هان) یک دانش‌آموز دبیرستانی خجالتی و غیرمحبوب است که مادرش در حال مرگ است و پدری الکلی و خشن دارد. مت (با بازی الکس راسل) پسرعمو و تنها دوست اوست، یک بچهٔ باهوش که هنگام پایین رفتن در چاله، از افلاطون نقل‌قول می‌آورد. استیو (با بازی مایکل بی. جردن) شاد، خوش‌تیپ و نامزد ریاست کلاس است همه‌چیزهایی که اندرو نیست.

ابرقدرت‌ها و رفتارهای نوجوانی

هرچه که در آن چاله برایشان اتفاق افتاده، چیزی بسیار بزرگ را بین آنها مشترک کرده است: آنها ابرقدرت‌های جدید و چالش‌برانگیزی دارند. وقتی این را کشف می‌کنند، مثل بچه‌ها رفتار می‌کنند. راستش، آنها واقعاً بچه هستند و فیلمنامهٔ مکس لندیس به‌خوبی از عهدهٔ واقعی نشان دادن آنها به عنوان نوجوان برمی‌آید. این یک فیلم «تصاویر پیدا شده» مثل «بلر ویچ» است که ظاهراً با دوربین اندرو فیلمبرداری شده. بعد در یک مهمانی رقص، مت با کیسی (با بازی اشلی هینشاو) آشنا می‌شود که برای وبلاگش یک ویدئو خاطرات از زندگی خودش می‌سازد. با دو دوربین، تاریخچه مشکل فیلم‌های تصاویر پیدا شده که شخصیت فیلمبردار را هرگز نشان نمی‌دهند را حل می‌کند.

بعدها، نقطه‌نظرهای دیگری می‌بینیم: دوربین‌های مداربسته، فیلم موبایل و نزدیک پایان، برخی رویدادهای جنجالی در اخبار تلویزیون.

تغییر لحن فیلم و آزمایش قدرت‌ها

این فیلم برای حدود یک ساعت اولش دلپذیر است و سپس تاریک و آشفته می‌شود. دوستان قدرت‌های جدیدشان را آزمایش می‌کنند و تصمیم می‌گیرند که آنها مثل عضله هستند باید کم‌کم پرورش‌شان داد. آنها این کار را مثل نوجوان‌های شیطان انجام می‌دهند.

نقد فیلم تاریخچه Chronicle
این فیلم برای حدود یک ساعت اولش دلپذیر است و سپس تاریک و آشفته می‌شود.

مثلاً اگر بتوانی از فاصله یک دمندهٔ برگ را بلند کنی، می‌توانی از آن برای بالا زدن دامن گروه رقص استفاده کنی. می‌توانی در مدرسه یک نمایش شعبده‌بینی حیرت‌انگیز اجرا کنی. یا حتی می‌توانی دوربین را در هوا شناور کنی و تصاویر ثابت و خوبی بگیری. مت که مسئول‌ترین آنهاست، معتقد است که باید قدرت‌هایشان را مخفی نگه دارند. اما این کار وقتی غیرممکن می‌شود که اندرو شروع به بروز خشم ضداجتماعیِ جوشان درونش می‌کند.

معرفی استعدادهای جدید

گاهی یک فیلم ناگهان ظاهر می‌شود و استعدادهای جدید قابل توجهی را معرفی می‌کند. جاش ترنک ۲۶ ساله است و این اولین کارگردانی اوست. مکس لندیس هم ۲۶ ساله است و چند فیلم کوتاه نوشته. پدرش جان لندیس کارگردان است، اما ارتباطات خانوادگی نوشتن را به تو یاد نمی‌دهند. دین دی‌هان، مایکل بی. جردن و الکس راسل همگی در اوایل یا اواسط دههٔ ۲۰ سالگی هستند، کمی تجربه دارند و در اینجا به راحتی به عنوان یک گروه با هم کار می‌کنند. بازی متقاعدکنندهٔ آنها و دیالوگ‌های لندیس – نه فقط درام آخر فیلم، بلکه شوخی‌های اولیه به فیلم حس طبیعی و اصالت می‌دهند.

سیر عاطفی و پایان فیلم

فیلم تاریخچه در ابتدا فقط شوخی و بازی به نظر می‌رسد. زندگی شخصی عذاب‌آور اندرو است که آن را به مسیرهای عمیق می‌کشاند، هرچند که آنها با خوشی به آنجا می‌رسند. آنها نوجوانانی هستند که حتماً فکر می‌کنند تا ابد زنده خواهند ماند. آنها نه تنها به آن چاله پایین می‌روند، بلکه کشف می‌کنند که می‌توانند به درون توفان‌های تندری پرواز کنند.

حتی اگر می‌توانستی تا ۱۰ هزار پا پرواز کنی، آیا می‌خواستی؟ «اینجا بالا سرد است!» یکی از آنها فریاد می‌زند. یادم نیست کدام یک. آن موقع کمی رعد و برق هم بود.1Roger Ebert – No way I go down that hole

نقد فیلم تاریخچه (Chronicle) نوشته جیمز براردینلی

در سال‌های اخیر، نسبت به فیلم‌های ابرقهرمانی که زمانی از آن‌ها لذت می‌بردم، بی‌تفاوت شده‌ام. یکنواختی و کمبود انرژی در آن‌ها نفوذ کرده است، به‌ویژه در داستان‌های منشأ. بسیاری از عناوین بزرگ، حالتی سرسری و غیررضایت‌بخش دارند و این وظیفه به فیلم‌های کوچک‌تر و کمتر جاه‌طلب واگذار شده تا این شکاف را پر کنند. تاریخچه نسبتاً ناشناخته است، اما در زمانی از راه می‌رسد که این گونه فیلم به تزریق اصالت نیاز دارد. مانند «کیک-اس» در سال ۲۰۱۰، زیر چتر ابرقهرمانی قرار دارد، اما هیچ شباهتی به بتمن، اسپایدرمن، سوپرمن یا ایکس‌من ندارد.

کشف شیء بیگانه و معرفی شخصیت‌ها

نقد فیلم تاریخچه Chronicle
اندرو (دین دی‌هان) یک گیک ویدئویی خجالتی و از نظر اجتماعی ناتوان است که ترجیح می‌دهد زندگی را از فاصله‌ای که لنز دوربین فراهم می‌کند، تماشا کند.

سه قهرمان اصلی در تاریخچه مسیر خود را در سال آخر دبیرستان طی می‌کنند تا اینکه یک شیء بیگانه (?) را در غاری زیرزمینی کشف می‌کنند. اندرو (دین دی‌هان) یک گیک ویدئویی خجالتی و از نظر اجتماعی ناتوان است که ترجیح می‌دهد زندگی را از فاصله‌ای که لنز دوربین فراهم می‌کند، تماشا کند. او در مدرسه و خانه مورد آزار قرار می‌گیرد، جایی که مادرش (بو پیترسن) روی تخت مرگ در حال از بین رفتن است و پدر بداخلاقش (مایکل کلی) همیشه به بطری مشروب نزدیک است.

تنها دوست اندرو، پسرعمویش مت (الکس راسل) است، اما بین آن‌ها فاصله‌ای وجود دارد. مت در گروه محبوب مدرسه است و اندرو را خشن و غیرقابل‌پیش‌بینی می‌داند. سپس استیو (مایکل بی. جردن)، دوست مت، وجود دارد که پسر طلایی مدرسه است – هم در کلاس و هم خارج از آن موفق، مورد علاقه همه، و به نظر می‌رسد برای بزرگی مقدر شده است.

ظهور قدرت‌های تله‌کینتیک

مواجهه زیرزمینی به اندرو، مت و استیو قدرت‌های تله‌کینتیک می‌بخشد. به نظر می‌رسد قدرت‌های اندرو قوی‌تر باشند، شاید چون او بیشترین تمرکز را دارد. ابتدا برای شوخی‌ها و ترفندهای کوچک مفید هستند، اما توانایی‌هایشان با استفاده قوی‌تر می‌شود. به‌زودی می‌توانند خود را معلق کنند و به آسمان پرواز کنند. و می‌توانند به دیگران آسیب برسانند. آن‌ها سه قانون برای جلوگیری از آسیب به دیگران وضع می‌کنند، اما اندرو شروع به فکر کردن در قالب تکاملی می‌کند: بقای قوی‌ترین. به هر حال، آیا مردم وقتی حشره‌ای را می‌کشند، احساس پشیمانی می‌کنند؟

رویکرد غیرمعمول به داستان منشأ

تاریخچه در نحوه برخورد با به‌اصطلاح داستان منشأ غیرعادی و شاید منحصربه‌فرد است. این‌ها بچه‌های معمولی با مشکلات معمولی در یک مدرسه معمولی هستند. هیچ عمو بِن، آلفرد یا پروفسور ایکس وجود ندارد. چالش آن‌ها این نیست که به‌سرعت قدرت‌هایشان را پرورش دهند تا بتوانند با تهدیدی برای جهان مقابله کنند. در عوض، باید راهی برای کنار آمدن با تفاوتشان با دوستان و همکلاسی‌هایشان پیدا کنند و بفهمند که این قدرت‌ها نمی‌توانند هویت اصلی آن‌ها را تغییر دهند. شیب‌های لغزنده‌ای برای پیمودن وجود دارد. آیا عقل و خویشتنداری می‌توانند غالب شوند، یا اینکه ضرب‌المثل «قدرت فساد می‌آورد» غیرقابل نقض است؟

سبک روایت اول‌شخص و چالش‌های آن

بهترین دارایی جاش ترنک، کارگردان تازه‌کار، بزرگ‌ترین چالش او نیز هست: سبک روایت اول‌شخص. آنچه زمانی به‌عنوان یک ترفند عجیب برای تولیدات کم‌بودجه در نظر گرفته می‌شد – روایت کل داستان از طریق «تصاویر پیدا شده» که توسط یکی از افراد درگیر فیلمبرداری شده – به یک ایده محبوب تبدیل شده است. اکثر فیلم‌های این نوع در ژانر وحشت هستند، بنابراین تاریخچه تا حدی یک استثناست.

این فیلم به‌شدت با منطق شخصیت‌هایی که مدام در حال فیلمبرداری هستند کلنجار می‌رود و هرگز کاملاً ما را با توضیحی که ناجور و مصنوعی به نظر می‌رسد، قانع نمی‌کند. بااین‌حال، به شیوه خودش کار می‌کند. ما را وارد عمل می‌کند. با صرفه‌جویی شگفت‌انگیزی در زمان نمایش، ما را به شخصیت‌ها متصل می‌کند. به تاریخچه فوریت و صمیمیتی می‌بخشد که هیچ فیلم ابرقهرمانی قبلی به آن دست نیافته، حتی اگر تا پایان از محدودیت‌هایی که فیلمبرداری اول‌شخص بر انتخاب نما تحمیل می‌کند، آزرده باشیم. (به اعتبار ترنک، او راهی برای تنوع بخشیدن به اوج داستان بدون به خطر انداختن بیش‌ازحد رویکردش پیدا می‌کند.)

بازیگران ناشناخته و تأثیر آن

نقد فیلم تاریخچه Chronicle
بازیگران اصلی دین دی‌هان، الکس راسل و مایکل بی. جردن بازیگران حرفه‌ای با سابقه (بسیاری در تلویزیون) هستند. اما آن‌ها ستاره‌های «شناخته‌شده» نیستند و این اجازه می‌دهد که به‌راحتی در این نقش‌ها پذیرفته شوند.

بازیگران از چهره‌های ناآشنا تشکیل شده‌اند که حس شبه‌واقعیت محیط را تقویت می‌کند. بازیگران اصلی دین دی‌هان، الکس راسل و مایکل بی. جردن بازیگران حرفه‌ای با سابقه (بسیاری در تلویزیون) هستند. اما آن‌ها ستاره‌های «شناخته‌شده» نیستند و این اجازه می‌دهد که به‌راحتی در این نقش‌ها پذیرفته شوند. فیلم‌های اول‌شخص به شکستن موانع بین شخصیت‌ها و تماشاگران وابسته‌اند و هیچ مانعی بزرگ‌تر از استخدام یک بازیگر قابل‌شناسایی نیست.

داستان کامل و پایان‌بندی

نکته خوب دیگر درباره تاریخچه این است که کل داستان را روایت می‌کند. هیچ‌چیز در پایان مانع ساخت دنباله نمی‌شود، اما نیازی به آن هم نیست. داستان گفته شده است. آغاز، میانه و پایانی وجود دارد. کمدی و تراژدی، سبکی و غم. در واقع، این فیلم از بسیاری جهات کمتر یک فیلم ابرقهرمانی است و بیشتر یک داستان بلوغ. فقط در این مورد، این شخصیت‌ها باید با چیزی بیشتر از هورمون‌ها و فشار همسالان کنار بیایند.

چشم‌انداز آینده کارگردان

تاریخچه فیلمی است که آدم را برای آینده کارگردانی که پشت آن است هیجان‌زده می‌کند. نقص‌ها با توجه به ریسک‌هایی که انجام شده و بسیاری از آن‌ها نتیجه داده‌اند، راحت‌تر بخشیده می‌شوند. جالب خواهد بود که ببینیم آیا ترنک از اعتباری که از تاریخچه به دست می‌آورد برای ادامه ساخت رزومه‌ای جذاب استفاده می‌کند، یا اولین پیشنهاد هالیوودی که به دستش می‌رسد را می‌پذیرد. صرف‌نظر از آینده‌اش، این فیلمساز جوان یک کارت ویزیت تیز و تازه به ما ارائه کرده که یادآوری می‌کند همه داستان‌های ابرقهرمانی نباید خسته‌کننده، پرهزینه و ضعیف نوشته شده باشند.2ReelViews – Chronicle (United States/United Kingdom, 2012)

نقد فیلم تاریخچه (Chronicle) نوشته کریس تیلی

فیلم ابرقهرمانی در این بلاک‌باستر هیجان‌انگیز و دستی‌فیلم‌شده با ژانر تصاویر پیدا شده تلفیق شده است. فیلم‌های ابرقهرمانی در طول سال‌ها بارها بازسازی و بازآفرینی شده‌اند، از حال‌وهوای سبک به طنزآمیز، سپس تاریک و دوباره به سبک بازگشته‌اند. این ژانر توسط ام. نایت شیامالان تجزیه‌وتحلیل شده و توسط کریستوفر نولان به یک فرم هنری تبدیل شده است، در حالی که در سال‌های اخیر به یکی از ارکان اصلی فصل فیلم‌های تابستانی تبدیل شده و اقتباس‌های کمیک‌بوکی بر سینماهای چندسالنه تسلط یافته‌اند. اما این ژانر هرگز با رویکرد تصاویر پیدا شده ساخته نشده بود تا حالا.

داستان تاریخچه و کشف قدرت‌ها

«تاریخچه» داستان سه نوجوان معمولی را روایت می‌کند که کاوش آن‌ها در یک سوراخ مرموز در زمین به کسب ابرقدرت‌ها منجر می‌شود. داستان با تله‌کینزی آغاز می‌شود، جایی که این پسرها چیپس سیب‌زمینی، لگو، توپ بیس‌بال و اسباب‌بازی‌های نرم را معلق می‌کنند و کاری را انجام می‌دهند که هر پسر نوجوان معمولی انجام می‌داد.

اما با تقویت مهارت‌هایشان، قدرت‌هایشان نیز افزایش می‌یابد و این سه نفر توانایی تخریب ماشین‌ها و ساختمان‌ها را پیدا می‌کنند و حتی یاد می‌گیرند چگونه پرواز کنند. اما همان‌طور که بارها به ما گفته شده با قدرت بزرگ، مسئولیت بزرگ همراه است. بنابراین، این سه نفر بااستعداد قوانینی برای زندگی وضع می‌کنند، از جمله استفاده نکردن از قدرت‌هایشان در ملأعام، صحبت نکردن درباره آن‌ها و مهم‌تر از همه، استفاده نکردن از آن‌ها علیه انسان دیگر.

نقد فیلم تاریخچه Chronicle
نوجوان‌ها، نوجوان‌اند و با تمام خشم و اضطرابی که با این سن همراه است، دوره ماه‌عسل قهرمانانه‌شان چندان دوام نمی‌آورد.

بااین‌حال، نوجوان‌ها، نوجوان‌اند و با تمام خشم و اضطرابی که با این سن همراه است، دوره ماه‌عسل قهرمانانه‌شان چندان دوام نمی‌آورد. به‌سرعت شکاف‌هایی در دوستی‌شان ظاهر می‌شود، قوانین به‌زودی به‌کلی زیر پا گذاشته می‌شوند و اقدامات یکی از آن‌ها به‌طور فزاینده‌ای تاریک و خطرناک می‌شود، با عواقبی واقعاً ویرانگر.

رویکردی تازه به داستان آشنا

این داستانی است که بارها گفته شده، به‌تازگی در «ایکس-من: کلاس اول»، اما کارگردان جاش ترنک به این داستان چرخشی کاملاً اصیل و گیرا داده است. فیلمنامه که توسط مکس لندیس نوشته شده هوشمندانه و پیچیده است و پر از پیچ‌وخم‌های هوشمندانه است. داستان آن‌ها به‌طرز مبتکرانه‌ای با احساسات تماشاگران بازی می‌کند، خط بین قهرمان و ضدقهرمان را محو می‌کند و به یک پایان واقعاً مهیج می‌رسد که هم از نظر بصری و هم از نظر احساسی رضایت‌بخش است.

بااین‌حال، ترنک در بخش تصاویر پیدا شده فیلم کمتر موفق عمل کرده است. تاریخچه از همان مشکلاتی رنج می‌برد که همه تلاش‌های مشابه را آزار می‌دهد؛ یعنی اینکه شخصیت‌ها باید مدام و اغلب به‌صورت ناشیانه توضیح دهند که چرا در حال فیلمبرداری وقایع هستند، به‌جای اینکه صرفاً آن‌ها را زندگی کنند. این موضوع یک مانع روان‌شناختی جالب بین قهرمانان ما و دنیای اطرافشان ایجاد می‌کند، اما اغلب باعث می‌شود تعجب کنید که چرا آن‌ها به فیلمبرداری ادامه می‌دهند، درحالی‌که کنار گذاشتن دوربین و کمک به دوستی که نیاز دارد، طبیعی‌تر به نظر می‌رسد.

بااین‌حال، آن‌ها در نیمه دوم فیلم تاریخچه این مشکل را به‌طرز هوشمندانه‌ای دور می‌زنند، با یکی از شخصیت‌ها که یاد می‌گیرد دوربین را معلق کند، و این امکان را به او می‌دهد که عملاً زندگی خودش را کارگردانی کند و در نتیجه، چند صحنه نهایی فیلم را شکل دهد.

بازیگری و باورپذیری داستان

نقد فیلم تاریخچه Chronicle
خوشبختانه، تاریخچه در همه جنبه‌های بازیگری موفق است، به‌ویژه از طریق سه اجرای ستاره‌ساز

مفهوم دوربین لرزان همچنین نیازمند این است که بازیگران واقعاً این ایده را بفروشند، وگرنه ممکن است به مجموعه‌ای از کلیپ‌های یوتیوب با ارتباط ضعیف تبدیل شود. خوشبختانه، تاریخچه در همه جنبه‌های بازیگری موفق است، به‌ویژه از طریق سه اجرای ستاره‌ساز در مرکز آن. مایکل بی. جردن تجسم کاریزما است در نقش استیو، نامزد باهوش و موفق ریاست کلاس که زندگی‌اش با آمدن این قدرت‌ها جذاب‌تر می‌شود. الکس راسل در نقش مت، یک شبه‌فیلسوف دست‌وپاچلفتی با قلبی خوب و حس شوخ‌طبعی تند، دوست‌داشتنی و جذاب است. و دین دی‌هان که به‌طرز نگران‌کننده‌ای شبیه لئوناردو دی‌کاپریوی جوان است در نقش اندرو، پسری مشکل‌دار با زندگی خانوادگی سخت، یک کشف است؛ برای او این قدرت‌ها شادی و محبوبیت زودگذری فراهم می‌کنند، پیش از آنکه دری به‌سوی چیزی شوم‌تر باز کنند.

باورپذیری و تأثیر احساسی

اجراهای طبیعی آن‌ها – که با فیلمنامه همیشه تیز تکمیل می‌شود به این معناست که نه‌تنها آنچه آن‌ها از سر می‌گذرانند را باور می‌کنید، بلکه واقعاً برای این پسرها دل می‌سوزانید، و این باعث می‌شود «تاریخچه» به همان اندازه که درباره ابرقدرت‌هاست، درباره دوستی نیز باشد.

جذابیت چندلایه و بررسی روان‌شناختی

نتیجه، یک فیلم ابرقهرمانی است که در چندین سطح کار می‌کند و واقعاً مفهوم «کسب ابرقدرت‌ها» را به‌خوبی به تصویر می‌کشد. این بچه‌ها در جستجوی حقیقت یا عدالت نیستند، فقط می‌خواهند رابطه عاشقانه‌ای داشته باشند، و صحنه‌های اولیه فیلم جشن هیجان‌انگیزی از خودشناسی است، به‌ویژه وقتی پسرها برای اولین‌بار می‌فهمند که می‌توانند پرواز کنند. اما کسب ابرقدرت‌ها لزوماً به این معنا نیست که شما یک قطب‌نمای اخلاقی قوی هم پیدا می‌کنید، و با تخلیه تدریجی شوخ‌طبعی و شادی از «تاریخچه»، فیلم به یک بررسی تأمل‌برانگیز از مشکلات روان‌شناختی ناشی از تبدیل شدن به خدا تبدیل می‌شود.

نوآوری و معرفی استعداد جدید

بنابراین، «تاریخچه» نه‌تنها در دادن چرخشی به سبک تصاویر پیدا شده به فیلم ابرقهرمانی موفق است، بلکه چیزی جدید به این زیرژانر می‌آورد، و نتیجه فیلمی است که عمیق‌تر از اقتباس‌های معمولی کمیک‌بوکی می‌رود و ظهور استعدادی واقعاً هیجان‌انگیز در فیلم‌سازی را در قالب جاش ترنک نوید می‌دهد.3IGN – Chronicle Review

منابع

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *