از اینستاگرام پادان دیدن کنید Padan's Instagram

فصل دوم The Last of us (آخرین بازمانده از ما) تاریک و شوکه‌کننده

دسته‌بندی: تلویزیون
زمان مطالعه: 1 دقیقه

سریال پرفروش و برنده جایزه امی The Last of us از اچ‌بی‌او بازگشته است. روز دوشنبه، شبکه اچ‌بی‌او محدودیت بررسی فصل جدید را برداشت و نظر منتقدان حاکی از آن است که این سریال همچون گذشته ناراحت‌کننده و آشفته‌کننده است، اما با یک پیچش شوکه‌کننده که دامنه داستان و آینده آن را تغییر می‌دهد.

این تغییر بزرگ برای طرفداران فرنچایز بازی ویدیویی The Last of us (یا کسانی که خلاصه داستان بازی را در ویکی‌پدیا خوانده‌اند) کاملاً شناخته شده است. کریگ مازین، سازنده سریال، در مصاحبه‌های پیش از انتشار، به آن اشاره کرده و این فصل را با پایان «جنگ ستارگان: قسمت پنجم امپراتوری ضربه می‌زند» مقایسه کرده است.

فصل دوم آخرین بازمانده از ما The last of us

او به هالیوود ریپورتر گفت: «من زیاد به این موضوع فکر می‌کنم چون عاشق «امپراتوری ضربه می‌زند» هستم و فکر می‌کنم همه باید اینطور باشند. ما آن فیلم را دوست داریم چون پرده دوم، بخش سخت ماجراست. جایی که همه چیز به چالش کشیده می‌شود و شخصیت‌ها از لحظاتی عبور می‌کنند که دیگر نمی‌توانند مانند گذشته باشند، اما هنوز آماده نیستند به آنچه باید تبدیل شوند. این حس گم‌گشتگی را دوست دارم.»

فصل اول The Last of Us برای اچ‌بی‌او یک موفقیت بزرگ بود. این سریال مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و با استقبال رای‌دهندگان امی مواجه شد و ۲۴ نامزدی دریافت کرد که ۸ جایزه از جمله جوایز بازیگری مهمان برای نیک آفرمن و استورم رید را به دست آورد. انتظار می‌رود این سریال بار دیگر مورد توجه امی باشد و بازیگرانی مانند پدرو پاسکال، بلا رامزی و کیتلین دِور نامزد دریافت جوایز شوند. بر اساس نقدها، ایزابلا مرسد نیز ممکن است نقش پررنگی داشته باشد. او «دینا» را بازی می‌کند، شخصیتی جدید که رابطه نزدیکی با الی (بلا رمزی) دارد.

تاکنون، نقدهای فصل دوم The Last of Us قوی بوده و در مجموع قابل مقایسه با فصل اول است. فصل دوم در راتن تومیتوز امتیاز ۹۳٪ (در مقابل ۹۶٪ فصل اول) و در متاکریتیک امتیاز ۸۳ (در مقابل ۸۴ فصل اول) را کسب کرده است. با این حال، بسیاری از منتقدان به دلیل داستان ناتمام و تأثیر پیچش داستان بر جذابیت فصل اول، از این فصل انتقاد کرده‌اند مازین و نیل دراکمن (خالق بازی و هم‌سازنده سریال) داستان بازی دوم را به دو بخش تقسیم کرده‌اند.

برترین نقدهای فصل دوم The Last of Us

ریچارد لاسون، وَنیتی فِر

ممکن است این فصل جدید به دلیل اتفاقی که نباید اینجا لو بدهم هرچند طرفداران بازی (یا کسانی که خلاصه داستان آن را خوانده‌اند) می‌دانند منظور من چیست — با مشکل مواجه شود. وقتی آن اتفاق می‌افتد، فصل شکل هولناکی به خود می‌گیرد. این یک شوک مؤثر است، آنقدر مؤثر که سریال برای بقیه فصل به سختی می‌تواند از آن عبور کند. یک فلش‌بک احساسی در نهایت سعی می‌کند حلقه داستان را ببند؛ حدس می‌زنم این قسمت مورد تحسین‌ترین بخش فصل باشد. اما ایستا و منزوی است، بازگشتی به نقطه‌ای از گذشته سریال که دیگر قابل بازگشت نیست. این بخش ما را به سوی آینده هیجان‌انگیزی پیش نمی‌برد.

کیت فیپس، تی‌وی گاید

فصل دوم از بسیاری جهات سخت‌تر و ناراحت‌کننده‌تر از فصل اول است. بازیگران، به ویژه پاسکال و رامزی، عملکرد فوق‌العاده‌ای دارند، اما آنچه جوئل و الی را در فصل اول دوست‌داشتنی و قابل حمایت می‌کرد، اینجا کمرنگ می‌شود نتیجه دیگری از اقدامات جوئل در سالت لیک سیتی. این موضوع فصل دوم را دشوارتر، اما در عین حال پیچیده‌تر و چالش‌برانگیزتر می‌کند. The Last of Us با قرار دادن شخصیت‌ها در میان یک کابوس آغاز شد. در ادامه، آنها باید با این واقعیت روبرو شوند که بخشی از این کابوس، ساخته خودشان است.

نیک شِیگر، دیلی بیست

فصل دوم The Last of Us در نهایت درباره حقانیت و تأثیر انتقام است. اما برخلاف بسیاری از آثار مشابه، علاقه‌ای به موعظه و سرزنش شخصیت‌ها یا تماشاگران ندارد. این فصل با درک موضوع خود در هر دو سطح فکری و عاطفی، هیولایی است با تناقض‌های درونی و همچنان بهترین اقتباس از یک بازی ویدیویی باقی می‌ماند.

لیز شانون میلر، کانسیکوئنس

با وجود خشونت‌های قارچی زامبی‌ای که فصل دوم ممکن است به نمایش بگذارد، این سریال هرگز از حقیقت اساسی خود فاصله نمی‌گیرد: اینکه این داستانی است درباره آدم‌ها، گاهی در بهترین حالتشان اما بیشتر اوقات در بدترین حالتشان. در نهایت، در سخت‌ترین شرایط، بهترین بودن کار دشواری است. با این حال، این شخصیت‌ها کاملاً از تلاش دست نکشیده‌اند. و در تاریک‌ترین لحظات، گاهی همین می‌تواند امیدوارکننده باشد.

برایان تالریکو، راجرایبرت

فصل دوم The Last of Us به نظر می‌رسد بیش از فصل اول مخاطبان را تقسیم خواهد کرد، هم به دلیل ذات داستان ناتمامش و هم به خاطر برخی از مسیرهای تاریکی که پیش می‌گیرد. این فصلی است که از تماشاگران می‌خواهد هزینه تصمیمات سخت را زیر سؤال ببرند، مطالعه‌ای استادانه از تأثیرات موج‌وار — از دست دادن دختر جوئل در مقدمه تا تأثیر آن بر تعهدش برای نجات الی. قهرمان بودن برای یک نفر می‌تواند شما را برای دیگری شرور کند. به تصویر کشیدن این ایده و درک آن برای مخاطبان کار دشواری است. اما The Last of Us به عنوان یک فرنچایز بازی موفق شد چون به هوش عاطفی بازیکنان اعتماد داشت، و این سریال هم همین کار را با بینندگان تلویزیونی می‌کند.

رودریگو پرز، پلی‌لیست

اگر فصل اول The Last of Us پرسید که چقدر حاضرید برای محافظت از عزیزانتان پیش بروید، فصل دوم با ماهیت طاقت‌فرسای عشق، محدودیت‌های آن و زمانی که بار عشق غیرقابل تحمل می‌شود دست و پنجه نرم می‌کند. این سریال ممکن است داستانی بی‌رحم (اما عمیقاً احساسی) درباره بی‌رحمی درون همه ما باشد، اما همچنان کاوشی تیزبینانه از چنگ زدن به عزیزان در جهانی ناامیدکننده ارائه می‌دهد.

ورن گِی، نیوزدی

حالا فصل دوم از راه رسیده است که از جهاتی غنی‌تر، عمیق‌تر، تیزبین‌تر و حتی شوکه‌کننده‌تر است. اینکه این فصل در میانه یک نبرد جهانی منتشر می‌شود، فقط به شهرت آن برای زمان‌بندی بی‌نقص یا درک درست از روح زمانه می‌افزاید. The Last of Us همچنان پروژه‌ای تاریک و آشفته‌کننده است، اما فصل دوم ممکن است ما را به مکان‌هایی ببرد که تمایلی به رفتن به آنجا نداریم. حداقل، وقتی غریزه‌تان می‌گوید، نگاهتان را برگردانید.

بیایید با قسمت یکشنبه آینده شروع کنیم، نمایشی استادانه از کارگردانی و جلوه‌های ویژه که دل و مغز شما را به هم می‌ریزد. شما در پایان آن آدم دیگری خواهید بود — شاید این چیزی نباشد که به دنبالش بودید، اما حداقل می‌فهمید که تحت تأثیر چیزی به ظاهر گذرا مثل یک سریال تلویزیونی قرار گرفتن چه حسی دارد. این اتفاقاً یکی از بهترین قسمت‌هایی است که تا به حال دیده‌ام.

کاترین وَنآرِندونک، ولچر

فصل دوم The Last of Us نکات قابل تحسین زیادی دارد. البته مشکلاتی هم در حاشیه وجود دارد: مثلاً جزئیات ناکافی درباره دنیای اطراف، یا معرفی اَبی که هنوز فرصت نیافته به پیچیدگی و عمق الی یا جوئل برسد. این سوالات مطرح می‌کنند که این فصل چگونه مقدمه‌ای برای آینده خواهد بود، زمانی که احتمالاً اَبی، فرقه سرافی‌ها و دنیای بیرون از تصمیمات فردی الی اهمیت بیشتری پیدا خواهند کرد. اما در هسته خود، این سریال پر از جادو و وحشت والدین بودن است و اینکه چقدر رها کردن فرزندان برای تبدیل شدن به انسان‌های مستقل دشوار است.

این موضوع به‌ویژه در قسمت برجسته فصل (که یک قسمت محدود نیست) آشکار می‌شود، جایی که جوئل و الی فرصتی دور از آخرالزمان پیدا می‌کنند تا فقط در کنار هم باشند. داستان زامبی‌ها همیشه شامل فرار و فریاد شخصیت‌ها برای نجات جانشان خواهد بود و باید هم باشد. اما فصل دوم The Last of Us ثابت می‌کند که یک داستان زامبی می‌تواند حتی بهتر، ویرانگرتر، ظریف‌تر در معضل‌های اخلاقی و متفکرانه‌تر درباره پیامدها باشد آن هم وقتی که هیچ کس مشغول روشن کردن شعله‌پوش نیست.

بن ترورز، ایندیوایر

وقتی فصل اول پخش شد، نگران بودم که ماهیت تاریک داستان ممکن است تماشاگرانی را که صرفاً برای ترس‌های سطحی تماشا می‌کنند، دلسرد کند. اما این نگرانی‌ها بی‌اساس بود، چرا که مخاطبان به اندازه زامبی‌های روی صفحه نمایش، به سمت سریال هجوم آوردند. اما فصل دوم از مخاطبانش حتی بیشتر طلب می‌کند و روایتی چالش‌برانگیز را ارائه می‌دهد روایتی پر از ایده‌هایی که مردم زندگی‌شان را بر اساس آن بنا می‌کنند و بنابراین ممکن است بازنگری در آنها دشوار باشد. به نظر می‌رسد مخاطبان در این دوران پرچالش، به ویژه در سرگرمی‌هایشان، به دنبال چالش نیستند.

امیدوارم این بار هم نگرانی‌هایم بی‌پاسخ بماند، هرچند که همینجا نشسته‌ام و فکر می‌کنم چه اشتباهات پذیرفته‌شده‌ای ممکن است به معضلات فردا تبدیل شوند.

مگان اوکیف، دسایدر

فصل دوم The Last of Us نمایشگاهی خیره‌کننده از استعدادهای تمام دست‌اندرکاران است، اما گویا جرقه انسانی کلیدی را گم کرده است. به عنوان کسی که بازی منبع این سریال را تجربه نکرده، بارها احساس کردم که از داستان انتقامِ به‌ظاهر سرراست آن فاصله دارم. انگار صرفاً شاهد بازسازی زیبایی از سینماتیک‌های بازی بودم، بدون اینکه بتوانم در سطحی عمیق‌تر و شخصی‌تر با سریال ارتباط برقرار کنم.

سایمون کاردی، آی‌جی‌ان

فصل اول The Last of Us از اچ‌بی‌او بازگویی فوق‌العاده‌ای از بازی ناتی داگ بود، هم وفادار به داستان محبوبش ماند و هم آن را غنی‌تر کرد. اما فصل دوم در تکرار این کیفیت‌ها مشکل دارد فصلی تاریک و فشرده است که لحظات کلیدی‌اش به‌طور مکرر تأثیرگذار نیستند. اصلاً بد نیست در واقع گاهی بسیار خوب است اما مرا در فاصله‌ای نگه داشت و نگذاشت مانند The Last of Us قسمت دوم که ارتباط عمیق با شخصیت‌ها در آن حیاتی است، به آنها نزدیک شوم. اغلب یک تماشاست، با مهارت ساخته شده، اما به هیجان منبع الهامش یا قلب تپنده فصل اول نمی‌رسد.

دیو نمتز، تی‌وی‌لاین

همانطور که گفتم، یک پیچش وجود دارد که نمی‌توانم جزئیات بیشتری درباره آن بگویم، اما طرفداران بازی از قبل آن را می‌شناسند. این پیچش در میان طرفداران بازی بحث‌برانگیز بود و به راحتی می‌توان فهمید چرا. سریال را به چیزی متفاوت تبدیل می‌کند، تأملی بر اثرات سمی انتقام، و ممکن است برای برخی طرفداران ناخوشایند باشد. همچنین ابر سیاه غم را که بر تمام The Last of Us سایه افکنده، پررنگ‌تر می‌کند: گاهی تنش به حد غیرقابل تحملی می‌رسد، و فصل دوم چندین صحنه شکنجه سادیستی اضافه کرده که بیننده را به هم می‌ریزد.

جاش وایلدینگ، کامیک بوک مووی

به عنوان کسی که بارها بازی را انجام داده و می‌داند این داستان به کجا می‌رود، سخت است بگویم کسانی که فقط جوئل و الی را از طریق سریال می‌شناسند، چگونه به برخی ضرباهنگ‌های داستانی و مهم‌تر از آن، ساختار این فصل واکنش نشان خواهند داد. از یک طرف، مانند یک کمان کامل به نظر می‌رسد، اما از طرف دیگر، بازیکنان به خوبی می‌دانند که تنها نیمی از داستان را می‌بینند. از این نظر، کمی شبیه «سکویوت گیم ۲» است؛ تماشایی رضایت‌بخش و عالی، اما مطمئناً زمانی لذت‌بخش‌تر خواهد بود که فصل سوم بیاید و بقیه داستان را روایت کند.

آنجی هان، هالیوود ریپورتر

تا حدی، احتمالاً می‌خواهید یک فصل میانی از یک درام سریالی مثل The Last of Us شما را کمتر از حد راضی کند. خوب است وقتی یک سریال شما را به فکر وامیدارد یا مشتاق کند تا بیشتر در اسطوره‌شناسی آن کندوکاو کنید. اگر خودتان را در حال ناله از بی‌صبری برای فهمیدن اتفاقات بعدی ببینید، فقط یعنی در داستان غرق شده‌اید.

اما بین مرموز بودن و ناتمام بودن تفاوت هست. وقتی فینال فصل دوم الی (بلا رمزی) را می‌بینیم که به دنبال گروهی می‌دود که آنها را نمی‌شناسیم و انگیزه‌ها و اهدافشان برای ما نامعلوم است، فقط تا توسط گروه دیگری که آنها را هم نمی‌شناسیم و انگیزه‌ها و اهدافشان هم برای ما نامعلوم است، متوقف شود، این اقتباس موفق اچ‌بی‌او کاملاً به دومی تبدیل شده است. تأثیر ماندگار آن یک ضد اوج است، چرا که مشخص می‌شود پاسخ اکثر سوالاتی که مطرح می‌کند این است: «فصل بعدی خواهی دید».»*

آلیسون هرمن، ورایتی

این سریال همچنان شاهکاری از نظر تولید است، از مناظر شهری رها شده و پوشیده از گیاهان گرفته تا طبیعت خیره‌کننده و hordes of Infected، به ویژه در یک اپیزود نبرد نفس‌گیر به کارگردانی مارک میلود (وراثت، بازی تاج و تخت). اما فصل دوم حرکت از نقطه A به B را با حس دقیقاً ساخت‌یافته‌ای از مکان عوض کرده است. مانند شخصیت‌هایش، The Last of Us در سفر توقف می‌کند تا ریشه بدواند.

مری مک‌نامارا، لس‌آنجلس تایمز

اگر فصل اول The Last of Us درباره بقا بود، فصل دوم با انتقام پیش می‌رود. یا اگر بخواهیم فلسفی‌تر نگاه کنیم، پیامدها.

برای کسانی که چیزی درباره بازی منبع این سریال می‌دانند، این غافلگیرکننده نیست. برای دیگران، لحظات اولیه اپیزود اول فصل دوم (یکشنبه در اچ‌بی‌او) به وضوح نشان می‌دهد که گناهان پدران به نوعی آینده دختران را تعریف خواهد کرد.

کارین جیمز، بی‌بی‌سی

فصل دوم چرخش شدیدی در طرح داستان ایجاد می‌کند، شاید شوکه‌کننده‌ترین در یک سریال محبوب که به خاطر می‌آورم، پیچشی آنقدر تکان‌دهنده که نباید لو داد. به هم ریختن یک اثر موفق می‌تواند درخشان باشد، همانطور که «خرس» در فصل دوم فروشگاه ساندویچ فصل اول را با یک رستوران فاین‌دینینگ جایگزین کرد. اما تغییر بزرگ در The Last of Us یک انتخاب خلاقانه ویرانگر است.

الن سپینوال، رولینگ استون

اما بیشتر از هر چیز، کمبود حضور الی و جوئل است که مانع از رسیدن این فصل با وجود قوی بودن کلی به اوج فصل اول می‌شود. در سبک رابطه عاشقانه بیل/فرانک که برای نیک آفرمن جایزه امی بهترین بازیگر مهمان را در فصل اول به ارمغان آورد، اپیزودی وجود دارد که بخش زیادی از فعالیت‌های جوئل و الی در آن فاصله پنج ساله را نشان می‌دهد. این تغییر خوشایندی برای فصلی است که بخش زیادی از اپیزودهایش تنها چند روز را پوشش می‌دهد.

و نمایشی فوق‌العاده برای پاسکال و رامزی است شاید خیلی فوق‌العاده. با وجود خوب بودن بازیگران جدید و مهیج و ترسناک بودن بسیاری از صحنه‌ها، پس از تماشای اپیزود فلش‌بک، چیزی جز تماشای هرچه بیشتر این دو شخصیت در کنار هم نمی‌خواهید.

جودی برمن، تایم

وقتی فصل در بهترین حالت خود است، به نظر می‌رسد کریگ مازین و نیل دراکمن مشتاقند بررسی کنند که آیا الی، که همه می‌گویند بسیار شبیه جوئل است، محکوم به تکرار اشتباهات اخلاقی خطرناک اوست یا خیر. اما این لحظات کم و محدود هستند. بیشتر اوقات، می‌توان برداشت سریال از عدالت که بی‌وقفه بر آن تأکید می‌کند را با این جمله قدیمی (که اغلب به گاندی نسبت داده می‌شود) خلاصه کرد: «چشم در برابر چشم، همه را نابینا خواهد کرد

والری اتنهوفر، اینورس

پاسکال اینجا فوق‌العاده است، با بازی بی‌زحمتی که به سریال قلب می‌تپاند قلبی شکسته. فصل دوم The Last of Us بی‌وقفه تلاش می‌کند تا درباره دشواری شکستن چرخه خشونت نظر دهد (حتی یک شخصیت درمانگر، گیل با بازی کاترین اوهارا، اضافه می‌کند تا چنین مفاهیمی را توضیح دهد)، اما تنها زمانی واقعاً موفق می‌شود که فیلمنامه‌های پیچیده و طرح‌ریزی آشفته‌اش سر راه بازیگران قرار نگیرد. در بهترین و نادرترین لحظاتش، فصل دوم The Last of Us به پاسکال، رامزی و همبازی‌هایشان اجازه می‌دهد تا این داستان روح‌خراش را همانطور که فینال فصل اول را به تصویر کشیدند، به مخاطب بفروشند: با نگاهی مشترک که همه آنچه باید بدانیم را به ما می‌گوید.

اندرو وبستر، ورج

اگر فکر می‌کنید تصمیم جوئل در فینال فصل اول چالش‌برانگیز بود، اوه پسر، فقط صبر کنید. من شخصاً احساس کردم که فصل دوم The Last of Us راهی دشوار اما مؤثر برای کاوش در تأثیرات ماندگار خشونت و خشم است، اما در عین حال شخصیت‌های اصلی را به جامعه‌ستیزهای غیرقابل‌دوست‌داشتن تبدیل می‌کند، بنابراین برداشت شما قطعاً متفاوت خواهد بود.

برگرفته از گلددربی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *