فیلم دیپهیست توسط گلن ویواریس و تیمش و از طریق ساخت فیلم با هوش مصنوعی خلق شده و بهخوبی تصاویر زنده را با صحنههای تولیدشده توسط هوش مصنوعی ترکیب میکند. این کار مرزهای داستانگویی را بدون نیاز به بودجههای کلان هالیوودی جابهجا میکند.
گلن در اینباره توضیح میدهد:
فیلم ترکیبی از فناوری جایگزینی چهره اختصاصی Deepware با ترکیب تصاویر زنده و با ساخت فیلم با هوش مصنوعی است. ما در این فیلم بین نماهای هوش مصنوعی و تصاویر زنده، نسخههای هوش مصنوعی از بازیگران واقعی، ترکیبهای اسپلیتاسکرین، شخصیتهای کاملاً هوش مصنوعی، جایگزینی کامل سر و حتی شخصیتهای کاملاً تولیدشده توسط هوش مصنوعی حرکت میکنیم. همه اینها را با بودجهای ناچیز انجام دادیم.
و حق با اوست. تماشای «دیپهیست» شما را تحت تأثیر قرار میدهد (و شاید حتی کمی مضطرب کند) از اینکه چقدر اجزای تولیدشده توسط هوش مصنوعی بهراحتی با بازیگران واقعی ترکیب شدهاند. این یک تریلر فناورانه است که در آن هوش مصنوعی هم پشت صحنه و هم بخشی از داستان است.
تهیهکنندگان مایکل ویولوچی و مارک جروم کروز از کمپانی Deepware کمک گرفتند، شرکتی که در تشخیص دیپفیکها شناخته شده است. آنها بهصورت رایگان روی این پروژه کار کردند، چون ایده گلن درباره استفاده از سرگرمی برای هشدار دادن به مردم در مورد هوش مصنوعی را دوست داشتند. حالا این فیلم قرار است در جشنواره فیلم علمیتخیلی فیلیپ کی. دیک در نیویورک نمایش داده شود. این دستاوردی چشمگیر برای چنین پروژه کوچکی است.
شاید بپرسید چرا دونالد ترامپ در این فیلم حضور دارد؟
گلن میگوید:
ما از چهره سیاستمداران استفاده کردیم، چون استفاده از چهره مقامات منتخب عمومی در طنز و تفسیر سیاسی تحت قانون استفاده منصفانه قرار میگیرد. اما این یک هشدار است درباره اینکه همه ما در آینده تحت تأثیر هوش مصنوعی قرار خواهیم گرفت.
این فیلم با استفاده از طنز، نکتهای جدی را مطرح میکند. شرکتهای رسانههای اجتماعی همین حالا هم از عکسهای ما برای آموزش هوش مصنوعی استفاده میکنند. «دیپهیست» بر این ایده بنا شده است.
چگونه «دیپهیست» ساخته شد؟
تیم سازنده «دیپهیست» از ابزارهای مختلفی برای ساخت این فیلم استفاده کردند. آنها ساخت فیلم با هوش مصنوعی را با روشهای سنتی ترکیب کردند. یکی از ویژگیهای کلیدی، جایگزینی چهره بود. آنها برای این کار از فناوری Deepware استفاده کردند. آنها ابتدا یک بازیگر واقعی را فیلمبرداری کردند و سپس چهرهای تولیدشده توسط هوش مصنوعی مانند دونالد ترامپ، باراک اوباما یا هیلاری کلینتون را روی چهره بازیگر قرار دادند.

برای قرار دادن بینقص ویدئوی دیپفیک روی فیلم اصلی، تیم از نرمافزار After Effects استفاده کرد. نتیجه بسیار طبیعی به نظر میرسد. فقط به ویدئوی قبل و بعد نگاه کنید تا ببینید چقدر خوب ترکیب شده است.

در ساخت فیلم با هوش مصنوعی، هر بخشی از این فیلم از هوش مصنوعی استفاده نکرده است. مثلاً در صحنهای که یک سوراخ در کف زمین به سمت زیرزمین ایجاد میشود و شخصیتها از آن نگاه میکنند، از جلوههای آنالوگ استفاده شده است.

در این سکانس، فیلمسازان بههوشمندانهای چندین جلوه آنالوگ را ترکیب کردند، مانند استفاده از یک مدل مینیاتوری از زیرزمین که در همان نما بهصورت لایهای در کنار نماهای هوش مصنوعی و دیپفیک قرار گرفته است.

نتیجه ترکیبی هوشمندانه از جلوههای عملی، دیپفیک و تولیدشده توسط هوش مصنوعی در یک صحنه فیلم بود.
در سکانسهای دیگر که یک شخصیت باید به شکل هولوگرام به نظر برسد، تیم از قابلیت Act-One شرکت Runway استفاده کرد. این ابزار به فیلمسازان اجازه میدهد از فیلم واقعی بهعنوان مرجع برای صحنههای تولیدشده ساخت فیلم با هوش مصنوعی استفاده کنند.

این روش برای «دیپهیست» زمانی که میخواستند یک تصویر هولوگرافیک از یک شخصیت ایجاد کنند، ایدهآل بود. بهجای تکیه بر CGI پیچیده، Act-One فیلم زنده را به یک هولوگرام متقاعدکننده تبدیل کرد که بهراحتی با محیط زنده ترکیب شد.
اما دلیل اصلی این انتخاب، عمدی بودن در استفاده از نقصهای هوش مصنوعی در داستانگویی بود. آنها عمداً از حس «دره وحشت» ذاتی هوش مصنوعی استفاده کردند تا شخصیت مدیرعامل تولیدشده توسط هوش مصنوعی را به صحنه وارد کنند و ورود او را تأثیرگذارتر کنند.
استفاده هوشمندانه دیگر از هوش مصنوعی، بهبود صحنه بود. در یکی از نماها، فیلمسازان به یک ساختمان عظیم آیندهنگر در پسزمینه نیاز داشتند. بهجای صرف ساعتها زمان برای مدلسازی سهبعدی، آنها از تکنیک «درونریزی» هوش مصنوعی استفاده کردند. تیم به سادگی بخشی از تصویر اصلی یک منظره را پاک کرد و از هوش مصنوعی خواست آن را با یک ساختمان واقعنما پر کند. اضافه کردن جزئیات نهایی مانند دود در After Effects، صحنه را باورپذیر کرد بدون اینکه بودجه را تحت فشار بگذارد.

درونریزی هوش مصنوعی تکنولوژی جدیدی است. بسیاری از مدلهای محبوب تولید تصویر مانند Dall-E 3، Midjourney، Stable Diffusion و حتی مدلهای جدیدتر مانند Flux از درونریزی پشتیبانی میکنند. به مثال زیر نگاه کنید که در آن بخشی از یک تصویر پاک شده و یک ساختمان به آن اضافه شده است.
پِرامپت: یک ساختمان بتنی عظیم و آیندهنگر که روی کوه ساخته شده است.

این نتیجه نهایی است:
خیلی جالب است، نه؟

تکنیک درونریزی هوش مصنوعی مشکل ایجاد یک راهروی طولانی در صحنه دیگر را نیز حل کرد. با پاک کردن بخشی از فیلم اصلی و استفاده از پر کردن تولیدی، ساخت فیلم با هوش مصنوعی بههوشمندانهای یک راهروی متقاعدکننده اضافه کرد که بهراحتی با بافتها و نورهای اطراف هماهنگ شد.

این نما کمی پیچیدهتر بود، چون سوژه در پیشزمینه در حال حرکت بود. اما آنها موفق شدند آن را انجام دهند و ببینید که چقدر خوب هوش مصنوعی رنگها و بافتها را با هم تطبیق داد.
فیلم همچنین شامل یک شخصیت هیولایی بزرگ است که با همکاری هنرمندان انسانی و هوش مصنوعی خلق شده است.
طراحی با طرحهای اولیه هنرمندان شروع شد، در حالی که هوش مصنوعی به آنها کمک کرد تا ایدههای خود را اصلاح، بررسی و گسترش دهند. انیمیشن نهایی سپس بهصورت دستی توسط هنرمندان در فتوشاپ فریمبندی شد.
این فرآیند بر خلاقیت انسانی تأکید داشت، نه جایگزینی آن. هوش مصنوعی بهعنوان یک ابزار کمکی برای بهبود داستانگویی و جزئیات بصری عمل کرد.

صادقانه بگویم، این بهترین CGI هیولا نیست، اما با توجه به زمان کم و بودجه عملاً صفر، نتیجه قابل قبولی دارد.
در نهایت، اگرچه «دیپهیست» کاملاً توسط هوش مصنوعی ساخته نشده، اما نقش مهمی در فرآیند فیلمسازی داشت.
بدون آن، تیم به وسایل گرانقیمت یا زمان تولید بسیار بیشتری نیاز داشت. ساخت فیلم با هوش مصنوعی به فیلمسازان اجازه داد صحنههایی را خلق کنند که در غیر این صورت با بودجه محدودشان غیرممکن بود.
مهمتر از آن، با ادغام هوش مصنوعی در روایت و تمهای فیلم، تیم راههای جدیدی برای داستانگویی کشف کرد. با الهام از بهترین نمونههای استفاده از CGI، آنها هوش مصنوعی را بهصورت دیجتیک در خود داستان گنجاندند و نشان دادند که چگونه میتواند بهعنوان ابزاری معنادار در داستانگویی عمل کند، نه فقط یک میانبر برای صرفهجویی در بودجه.
فناوری جایگزینی چهره با هوش مصنوعی
جایگزینی چهره در «دیپهیست» تاثیرکننده است. فناوری Deepware این کار را ممکن کرد. تیم چهرههای هوش مصنوعی را به فیلم واقعی اضافه کرد بهگونهای که واقعی به نظر برسد.
آیا شما هم میتوانید این کار را انجام دهید؟
شاید، اما بسیاری از جمله خودم، ممکن است انجام آن را دشوار بدانند، چون در استفاده از نرمافزارهای پیشرفته مانند After Effects متخصص نیستیم.
خوشبختانه، ابزارهای جدید هوش مصنوعی این کار را آسانتر میکنند. مثلاً Hunyuan متعلق به Tencent یک ساخت فیلم با هوش مصنوعی است که اکنون از چیزی به نام Low-Rank Adaptation یا LoRA استفاده میکند. این فناوری به کاربران اجازه میدهد مدل را برای کپی کردن سبکها یا شخصیتهای خاص آموزش دهند. شما میتوانید از آن برای ساخت ویدئوهایی استفاده کنید که دقیقاً با ایدههای شما مطابقت دارند.
به این مثال نگاه کنید که در آن یک مدل آموزشدیده بر اساس عکسهای کیانو ریوز در نقش جان ویک میتواند یک صحنه فیلم را از یک متن ساده تولید کند.
پِرامپت: جان ویک، مردی با موهای بلند و ریش، در یک کلیسا با کت و شلوار تیره و کراوات. چهرهای جدی دارد و در دست راستش یک اسلحه گرفته است. صحنه کمنور است و فضایی پرتنش ایجاد میکند.

در ساخت فیلم با هوش مصنوعی با استفاده از ویدئو به ویدئو، میتوانید یک کلیپ فیلم موجود را به همان مدل بدهید و از هوش مصنوعی بخواهید چهره بازیگر اصلی را با چهره جان ویک جایگزین کند.
این نتیجه است:

دیدن این فناوری برای اولین بار قطعاً تأثیرگذار است، بهویژه وقتی هوش مصنوعی حرکات ظریف چهره را بهخوبی ثبت میکند. اما یک محدودیت فعلی فناوری دیپفیک مبتنی بر هوش مصنوعی، دقت و دستیابی به نتایج با کیفیت بالا مناسب برای تولیدات بزرگ هالیوودی است.
شرکتهایی مانند Deepware مستقیماً با این چالشها روبرو میشوند و دیپفیکهایی با کیفیت بسیار بالا و رزولوشن سطح فیلم تولید میکنند. این یک مثال است:

میتوانید آن را با روایت صوتی اینجا تماشا کنید.
این پیشرفت حتی باعث شده فیلمهای بزرگی مانند «Here» با بازی تام هنکس از فناوری دیپفیک برای جوانتر نشان دادن بازیگران استفاده کنند. این دقت و واقعگرایی احتمالاً در آینده نقش مهمتری در فیلمسازی ایفا خواهد کرد.
فناوری تشخیص دیپفیک Deepware
شرکت Deepware که از «دیپهیست» حمایت کرد، اطلاعات زیادی درباره دیپفیکها دارد. آنها معمولاً روی تشخیص ویدئوهای جعلی تمرکز میکنند، نه ساخت آنها. اما فناوری آنها به تیم گلن کمک کرد تا این فیلم را بسازد.
یک مطالعه توسط Deepware در فوریه ۲۰۲۱ برخی از چالشهای فناوری دیپفیک را توضیح میدهد.

یکی از چالشهای بزرگ، طبیعی جلوه دادن دیپفیکهاست. Deepware میگوید پنج تا ده دقیقه فیلم میتواند یک ویدئوی جعلی نسبتاً خوب تولید کند. این مقدار زیاد نیست، اما هنوز نیاز به کار دارد. این مطالعه اشاره میکند که دیپفیکهای فعلی اغلب از صدای بازیگران واقعی استفاده میکنند، نه هوش مصنوعی. جایگزینی صدا هنوز سخت است و به خوبی جایگزینی چهره نیست. این موضوع گسترش سریع دیپفیکها را محدود میکند. برای «دیپهیست» این مشکل نبود، چون آنها از چهره سیاستمداران برای طنز استفاده کردند، نه صداهای واقعی.
اما این نشاندهنده یک شکاف است. فیلمهای آینده ممکن است به فناوری صوتی بهتری نیاز داشته باشند تا با کیفیت ویدئو مطابقت داشته باشد.
مشکل دیگر، انسجام زمانی است. اسکنر Deepware ویدئوها را فریم به فریم بررسی میکند و به ارتباط فریمها در طول زمان توجهی ندارد. ویدئوها تصاویر متحرک هستند و اگر فریمها به درستی جریان نداشته باشند، مردم متوجه میشوند. این مطالعه اشاره میکند که انسانها به راحتی این خطاها را تشخیص میدهند. ابزارهای دیپفیک فریمها را یکی یکی تولید میکنند و این میتواند باعث پرشها یا حرکات عجیب شود. در «دیپهیست»، تیم از After Effects برای هموار کردن این موارد استفاده کرد.
آنها در ساخت فیلم با هوش مصنوعی چهرههای هوش مصنوعی را با تصاویر زنده ترکیب کردند و نتیجه نسبتاً خوب بود. اما Deepware هشدار میدهد که رفع این مشکل کلیدی برای دیپفیکهای بهتر و تشخیص بهتر است.
حملات متخاصم نیز چالشبرانگیز هستند. Deepware در این مقاله به آنها اشاره میکند. فردی میتواند یک ویدئو را فشرده یا نویز اضافه کند. این تغییرات برای ما نامحسوس است، اما ابزارهای تشخیص را فریب میدهد. یک ویدئوی جعلی ممکن است واقعی به نظر برسد. ایان گودفلو، یک متخصص، میگوید هنوز نمیدانیم آیا میتوانیم از این امر جلوگیری کنیم یا نه. برای «دیپهیست» این مشکل نبود، چون آنها یک فیلم ساختند، نه یک کلاهبرداری. اما این یک هشدار است. با رشد ساخت فیلم با هوش مصنوعی، افراد سودجو ممکن است سیستمها یا مخاطبان را فریب دهند.
این موضوع به پیام «دیپهیست» مرتبط است. این فیلم درباره قدرت هوش مصنوعی هشدار میدهد. فناوری Deepware دلیل آن را نشان میدهد. این فناوری هنوز کامل نیست و شکافهایی مانند جایگزینی صدا و فشردهسازی نیاز به اصلاح دارند. تیم سازنده «دیپهیست» با این وجود از این ابزارها استفاده کردند.
میتوانید اطلاعات بیشتری درباره این مطالعه اینجا بخوانید.
چه چیزی مانع ساخت فیلم با هوش مصنوعی خودتان میشود؟
«دیپهیست» به بودجه کلان نیاز نداشت. تیم گلن آن را با هزینه کم و ابزارهای ساده ساخت. هر کسی میتواند این کار را امتحان کند. ابزارهایی مانند Sora، Kling و Pika در دسترس هستند. آنها به شما اجازه میدهند تصاویر یا ویدئوها را از ابتدا بسازید. قابلیت Act-One شرکت Runway میتواند فیلم واقعی را به چیزی جدید تبدیل کند. استفاده از After Effects نیز چندان سخت نیست. پس چرا فیلم خودتان را نسازید؟
اجازه دهید نشان دهم چقدر ساخت یک صحنه با دو ابزار هوش مصنوعی رایگان آسان و سریع است:
فرض کنید میخواهید یک نمای نزدیک از یک شخصیت زن در حال گریه و به نظر در درد بسازید. به Flux Labs بروید، یک حساب کاربری ایجاد کنید و ابزار تولید تصویر را باز کنید. پرامپت زیر را اضافه کنید و دکمه Generate را بزنید:
پِرامپت: یک نمای سینمایی از یک شخصیت زن در نمای نزدیک، در حال گریه و درد.

در پنج ثانیه با ساخت فیلم با هوش مصنوعی، این تصویر بسیار واقعگرایانه از یک صحنه احساسی را دریافت میکنید. سپس، ابزار تبدیل تصویر به ویدئوی Gen-3 Turbo شرکت Runway را باز کنید تا این تصویر سینمایی را به ویدئو تبدیل کنید. کافی است تصویری که با Flux Labs ساختهاید را آپلود کنید، آن را کراپ کنید و توصیف کنید که صحنه چگونه باید به نظر برسد.

در نهایت، روی دکمه Generate کلیک کنید و منتظر بمانید تا ساخت فیلم با هوش مصنوعی انجام شود. این نتیجه نهایی است:

همین!
این کار بسیار آسان، بسیار سریع و بسیار ارزان است. در کمتر از ۱۰ دقیقه، این صحنه ۵ ثانیهای زیبا را برای ساخت فیلم با هوش مصنوعی گذاشتیم. پس شما هم امتحان کنید.
یک تیم کوچک «دیپهیست» را ممکن کرد. شما هم میتوانید. با گوشی خود چیزی را ضبط کنید، سپس جلوههای هوش مصنوعی را اضافه کنید. به یک موجود عجیب نیاز دارید؟ آن را با هوش مصنوعی بسازید. به یک صحنه بزرگ نیاز دارید؟ آن را با یک ابزار هوش مصنوعی طراحی کنید. به فیلم برای یک صحنه نیاز دارید؟ آن را با هوش مصنوعی تولید کنید.
ممکن است نتایج عالی نباشند، اما لازم نیست باشند. «دیپهیست» هم در بخشهایی خام است، اما همچنان خوب است. تیم از Deepware کمک گرفت، چون ایده آنها را دوست داشتند. شما به این کمک نیاز ندارید. با آنچه دارید شروع کنید. پروژه شما ممکن است مردم را شگفتزده کند.
شاهد نمونههای دیگری از ساخت فیلم با هوش مصنوعی خواهیم بود
«دیپهیست» تنها نیست. فیلمهای بیشتری مانند آن خواهند آمد. داستان این فیلم درباره یک رقابت تکنولوژیک هشدار میدهد. این رقابت در ساخت فیلم با هوش مصنوعی نیز واقعی است. استودیوهای بزرگ میخواهند با هوش مصنوعی هزینهها را کاهش دهند. فیلمسازان کوچک میخواهند بزرگتر فکر کنند.
گلن این موضوع را شبیه به رشد CGI میداند. او گفت: «اگرچه این مقایسه کامل نیست، اما درسهای ارزشمندی از بهترین اجراهای آن ارائه میدهد، بهویژه در اطمینان از اینکه استفاده از آن به داستان خدمت میکند و اجازه میدهد انسانها عملکرد را هدایت کنند.» هوش مصنوعی باید به داستان کمک کند، نه اینکه آن را تحت کنترل بگیرد.
نمایش این فیلم در جشنواره ثابت میکند که علاقه زیادی به این شکل جدید فیلمسازی وجود دارد. فیلمسازان دیگر نیز این راه را دنبال خواهند کرد. برخی پروژههای کوچک خواهند بود و برخی دیگر بودجه بیشتری خواهند داشت. ابزارها اکنون آسانتر شدهاند. به زودی هر کسی میتواند فیلم بسازد. شرکتهای بزرگ نیز وارد این عرصه خواهند شد. ایدههای «دیپهیست» گسترش خواهند یافت. این تازه آغاز است.
اجازه دهید برخی از کارهای فوقالعاده برادران Dor در X را به اشتراک بگذارم:
آنها از محبوبترین ساخت فیلم با هوش مصنوعی هستند. شما را تشویق میکنم ویدئوهای آنها را ببینید و از آنها یاد بگیرید.
نگرانیهای اخلاقی
البته، افرادی هستند که نسبت به این موضوع ابرو بالا خواهند انداخت.
یک مورد مشهور مربوط به پیتر کوشینگ است. او در سال ۱۹۷۷ در «جنگ ستارگان: امید جدید» نقش گرند موف تارکین را بازی کرد. او در سال ۱۹۹۴ درگذشت. سپس، در سال ۲۰۱۶، فیلم «روگ وان» او را زنده کرد. فیلمسازان از CGI استفاده کردند تا چهره او را روی یک بازیگر دیگر قرار دهند. این کار داستان را کامل کرد، اما عجیب نیز بود. کوشینگ نمیتوانست به این کار رضایت دهد. آیا استفاده از تصویر او درست بود؟

بعضی افراد فکر میکنند این ایده خوبی بود. این کار به نقش او احترام گذاشت و طرفداران را خوشحال کرد. دیگران مخالف هستند. آنها میگویند استفاده از چهره یک فرد مرده بدون اجازه اشتباه است. اگر یک بازیگر در زمان حیاتش نقشی را انتخاب نکرده، آیا استودیوها باید بعداً برای او تصمیم بگیرند؟
«دیپهیست» با استفاده از چهره سیاستمداران بهعنوان یک تفسیر اجتماعی به این موضوع میپردازد. بهطور کلی، چنین استفادههایی تحت قانون استفاده منصفانه و آزادی بیان سیاسی محافظت میشوند برخلاف به تصویر کشیدن افراد مشهور معمولی که مقامات منتخب نیستند.
با این حال، گلن تأکید میکند که پیامدهای این موضوع فراتر از چهرههای عمومی است:
هوش مصنوعی بدون توجه به وابستگی سیاسی یا پیشینه ملی ما بر همه تأثیر میگذارد.
در واقع، دستورالعملهای رسانههای اجتماعی همین حالا هم به شرکتها اجازه میدهد از تصاویر کاربران عادی برای آموزش ساخت فیلم با هوش مصنوعی استفاده کنند، که سؤالات گستردهتری درباره هویت و رضایت مطرح میکند.
او اضافه کرد: «من ریشههای عمیقتری در هنر سنتی نسبت به بسیاری از همکارانم دارم. بنابراین پیشرفت سریع هوش مصنوعی برای من بسیار نگرانکننده بود. چه بخواهیم چه نخواهیم، هوش مصنوعی اینجا است تا بماند. آینده اخلاقی ساخت فیلم با هوش مصنوعی به انسانمحور نگه داشتن آن بستگی دارد، که هدف ما در این فرآیند فیلمسازی بود.» او هوش مصنوعی را با CGI مقایسه میکند. هر دو سینما را تغییر دادند. بهترین استفادهها بر داستان تمرکز دارند. انسانها باید کنترل را در دست داشته باشند. این یک درس مهم است.
آزمایش فکری ویواریوم
عجیب است که توضیحات ویدئوی یوتیوب «دیپهیست» شامل یک مانیفست فلسفی کوچک به نام «آزمایش فکری ویواریوم» است.
تصور کنید گروهی از موجودات در یک جامعه ساده داخل یک جعبه شیشهای محکم زیر آب زندگی میکنند. موجودات پیشرفته این جعبه را ساختهاند تا هزاران سال دوام بیاورد. در ابتدا، موجودات از چوب بهعنوان ابزار استفاده میکنند. یکی به آرامی به شیشه ضربه میزند و دیگری محکمتر، اما هیچ اتفاقی نمیافتد چوبها بسیار ضعیف هستند و جامعه آنها از تلاشهای بیشتر جلوگیری میکند. اما با گذشت زمان، ابزار آنها تکامل مییابد: چوب به سنگ و سنگ به فلز تبدیل میشود و در نهایت ابزاری میسازند که به اندازه خود شیشه محکم است.

هر ابزار جدید شکستن جعبه را آسانتر میکند. یک روز، آنها میتوانند جعبه را کاملاً خرد کنند و جهان خود را غرق آب کنند. به گفته فیلمسازان، این تمثیل بازتابی از واقعیت ماست. انسانها با ابزارهای ساده شروع کردند، اما اکنون فناوریهای قدرتمندتری مانند هوش مصنوعی را در اختیار دارند. در ویواریوم، شکستن شیشه فقط ضربه قاطع نیاز دارد. در جهان ما، این تیم پیشنهاد میکند که حتی یک جلسه شرکت نیز میتواند شروع شکست باشد. شرکتهای بزرگ فناوری در ساخت فیلم با هوش مصنوعی به پیش میتازند، در حالی که اغلب خطرات بالقوه را بهطور کامل درک نمیکنند.
تمثیل ویواریوم به ما درباره کنترل هشدار میدهد. موجودات نمیتوانستند رشد ابزارهای خود را متوقف کنند. شاید ما نیز نتوانیم. پس آنها میپرسند آیا میتوانیم هوش مصنوعی را با ارزشهای خود هماهنگ نگه داریم؟ در «دیپهیست»، داستان به آشوب اشاره میکند. شرکتها از هوش مصنوعی بدون اجازه ما استفاده میکنند. دادههای ما آن را آموزش میدهند. شیشه ممکن است بشکند. آنها این فیلم را ساختند تا این ترس را نشان دهند. آنها میخواستند هوش مصنوعی را در فیلمسازی آزمایش کنند، اما همچنین میخواستند چیزی بزرگتر بگویند. چه اتفاقی میافتد وقتی ابزارها بسیار قوی شوند؟ ویواریوم ما را به فکر وامیدارد. این یک داستان ساده با نکتهای عمیق است.
سخن آخر
«دیپهیست» چیزهای زیادی نشان میدهد. ثابت میکند هوش مصنوعی میتواند فیلمها را بهتر و ارزانتر کند. درباره اینکه چگونه ساخت فیلم با هوش مصنوعی از چهرههای ما استفاده میکند هشدار میدهد. مردم را تشویق میکند تا ایدههای جدید را امتحان کنند. ما بررسی کردیم که چگونه ساخته شد: جایگزینی چهره، هولوگرامها و هیولاها از هوش مصنوعی و ویرایش آمدند. دیدیم این فناوری به کجا میرود. ابزارهای سریعتر فیلمها را بیشتر تغییر خواهند داد. به اخلاقیات نیز فکر کردیم. مورد پیتر کوشینگ و دادههای ما سؤالات بزرگی را مطرح میکنند.
ساخت فیلم با هوش مصنوعی رشد خواهد کرد. متوقف نخواهد شد. اما اینجا نیست تا جای ما را بگیرد. اینجا است تا به ما کمک کند. من فیلمساز نیستم، اما وسوسه شدهام که با استفاده از هوش مصنوعی فیلم بسازم. توصیه من این است که آن را انسانمحور نگه دارید. داستانها مهمترین چیز هستند. پس از هوش مصنوعی استفاده کنید. با آن فیلم بسازید. افکار خود را به چیزی واقعی تبدیل کنید. برای شروع به چیز زیادی نیاز ندارید. به درست و غلط فکر کنید. «دیپهیست» خوب و بد را نشان میدهد. آن را تماشا کنید. درباره آن فکر کنید. سپس آینده خود را بسازید.
اگر کنجکاو هستید، «دیپهیست» در جشنواره فیلم علمیتخیلی فیلیپ کی. دیک در نیویورک نمایش داده میشود و پس از آن یک جلسه پرسش و پاسخ با گلن ویواریس و تهیهکننده مایک ویولوچی برگزار میشود. این فرصتی عالی برای بررسی عمیقتر تأثیر هوش مصنوعی بر جهان سینماست.
سوالات متداول
فیلم «دیپهیست» چیست و چگونه با هوش مصنوعی ساخته شده است؟
«دیپهیست» یک فیلم کوتاه است که توسط گلن ویواریس و تیمش با استفاده از هوش مصنوعی خلق شده است. این فیلم تصاویر زنده را با صحنههای تولیدشده توسط هوش مصنوعی ترکیب میکند و از تکنیکهایی مانند جایگزینی چهره (دیپفیک)، هولوگرامهای هوش مصنوعی و جلوههای بصری کمهزینه استفاده میکند.
پیام اصلی «دیپهیست» چیست؟
این فیلم همزمان امکانات هوش مصنوعی در فیلمسازی و خطرات سوءاستفاده از آن (مانند دیپفیکهای فریبنده) را نشان میدهد. همچنین تأکید میکند که باید قوانین اخلاقی برای استفاده از این فناوری تعیین شود.
چه ابزارهایی برای ساخت فیلم «دیپهیست» استفاده شد؟
Deepware: برای جایگزینی چهره بازیگران با چهرههای مشهور مانند ترامپ و اوباما. After Effects: برای ترکیب طبیعی ویدئوهای دیپفیک با فیلم اصلی. Runway (Act-One): برای تبدیل فیلم واقعی به جلوههای هوش مصنوعی مانند هولوگرام. درونریزی هوش مصنوعی: برای افزودن عناصر جدید (مثل ساختمانهای آیندهنگر) به صحنههای واقعی.
آیا امکان ساخت فیلم با هوش مصنوعی برای همه فراهم است؟
بله! ابزارهای رایگان و کمهزینه مانند Runway, Pika, Flux Labs و Sora این امکان را فراهم میکنند. حتی میتوان با ترکیب تصاویر تولیدشده توسط DALL·E 3 یا Midjourney و تبدیل آنها به ویدئو با Gen-3 Turbo، صحنههای کوتاه ساخت.
چالشهای اصلی ساخت فیلم با هوش مصنوعی چیست؟
طبیعیسازی حرکات: دیپفیکها گاه در انسجام زمانی مشکل دارند. جایگزینی صدا: تولید صداهای واقعگرایانه سختتر از جایگزینی چهره است. مسائل اخلاقی: استفاده از چهره افراد بدون رضایت (مثل مورد پیتر کوشینگ در «روگ وان»).
آیا هوش مصنوعی جای فیلمسازان انسانی را میگیرد؟
خیر. هوش مصنوعی یک ابزار کمکی است و خلاقیت انسانی همچنان نقش اصلی را دارد. همانطور که در «دیپهیست» دیده میشود، هوش مصنوعی برای کاهش هزینهها و افزودن جلوههای ویژه استفاده شد، اما داستانپردازی و کارگردانی توسط انسان انجام گرفت.
برگرفته از GenerativeAI