مردم معمولاً وقتی از قدرت بریکینگ بد یاد می‌کنند، به فصل پنجم و قسمت‌هایی مثل «اوزیماندیاس» و «فلینا» اشاره می‌کنند، که بی‌شک نشان می‌دهند چرا این سریال هنوز محبوب است. بااین‌حال، اینها تنها دلیل موفقیت و پدیده‌شدن آن نبودند. قسمت‌های ابتدایی سریال به‌طور پنهانی جایگاه آن را به‌عنوان یکی از بهترین آثار قرن بیست‌ویکم تثبیت کردند.
توجه به جزئیات و پرداخت دقیق داستان والتر وایت، حتی در آغاز، نشانه‌ای بود که نشان می‌داد کیفیت سریال رو به اوج است. در بازبینی دوباره سریال، مشخص می‌شود که بریکینگ بد از همان قسمت‌های ابتدایی کیفیت بالای خود را به نمایش می‌گذارد.
بریکینگ بد از قسمت سوم فصل اول نشانه‌های شاهکاربودن را داشت
قسمت سوم فصل اول (…And the Bag’s in the River) نخستین نقطه تاریک شخصیت والتر وایت است. در این قسمت، او با یکی از اولین دو راهی‌های واقعی مسیرش به سوی هایزنبرگ روبه‌رو می‌شود: اینکه پس از زندانی‌کردن «کریزی-۸» در زیرزمین جسی، چه تصمیمی بگیرد.
این نخستین‌بار است که سنگینی تصمیم ورود به دنیای مواد مخدر بر دوش والت فرود می‌آید. هرچند سخت است نسخه‌ای از والت را که در کشتن کریزی-۸ تردید دارد با شخصیتی که بعداً به او تبدیل می‌شود مقایسه کنیم، اما همین تردید است که کشمکش داستان را واقعی و جذاب می‌سازد. در نهایت، والت کریزی-۸ را می‌کشد، نه فقط به این دلیل که مجبور است، بلکه چون فهمیده طرف مقابل نیز قصد کشتن او را دارد. این موقعیت، یکی از بهترین مسیرهای داستانی سریال را شکل می‌دهد و درعین‌حال ظرافت شخصیت‌پردازی را که بعدها ویژگی شاخص بریکینگ بد شد، تثبیت می‌کند.
مرگ کریزی-۸ ثابت کرد والت می‌تواند یک نابغه جنایتکار شود
جذابیت اصلی بریکینگ بد در تماشای تغییر والتر وایت از یک معلم شیمی ساده به یک نابغه جنایتکار است، و چند قسمت ابتدایی فصل اول ثابت می‌کنند که او ظرفیت این دگردیسی را دارد. والت هنوز به‌طور رسمی هایزنبرگ نشده است، اما مرگ کریزی-۸ نشان می‌دهد توانایی ارتکاب جنایت و فرار از پیامدهایش را دارد.
حتی می‌توان گفت نشانه‌های این موضوع زودتر هم دیده می‌شود؛ وقتی والت با دقت و خونسردی جسد امیلیو را از بین می‌برد، این نخستین نشانه از توانایی اوست. بااین‌حال، کشمکش اخلاقی او با کریزی-۸ این موضوع را قطعی می‌کند، زیرا نشان می‌دهد که والتر می‌تواند حتی در شرایطی که مایل نیست، به قتل عادت کند.
قسمت سوم همچنین نشان می‌دهد که والت باهوش است. او نه‌تنها از نقشه کریزی-۸ جلو می‌افتد، بلکه روش زیرکانه‌ای برای پنهان‌کردن شواهد پیدا می‌کند. هرچند جسی با انداختن جسد در وان همه‌چیز را خراب می‌کند، اما به‌تنهایی والتر نشان می‌دهد که به‌اندازه کافی باهوش است تا یک جنایتکار حرفه‌ای شود. اینکه با وجود اشتباه جسی باز هم موفق می‌شود از مخمصه جان سالم به‌در ببرد، گویای همین است.
قسمت سوم شخصیت والتر را کامل‌تر به تصویر کشید
علاوه بر شروع مسیر والتر به سوی هایزنبرگ، قسمت سوم فصل اول شخصیت او را خیلی زود کامل‌تر ترسیم می‌کند. چیزی که شخصیت برایان کرانستون را این‌قدر جذاب کرده، لحظات آسیب‌پذیری و انسانیت او در آغاز داستان است. او نمونه بارزی از این است که چگونه می‌توان به‌تدریج این ویژگی‌ها را از دست داد.
وقتی والت کریزی-۸ را زندانی می‌کند، همچنان مردی است که با کشتن مشکل دارد، هرچند در صورت ضرورت دست به آن می‌زند. حتی زنجیرکردن او نشان می‌دهد که به دنبال راه‌حلی غیر از قتل است. صحنه‌ای که برای او ساندویچ درست می‌کند، لحظه‌ای تکان‌دهنده است که بر همین موضوع تأکید می‌کند. اما وقتی والت متوجه تکه گم‌شده بشقاب می‌شود و درمی‌یابد که انسانیت او در طرف مقابل انعکاسی ندارد، خشمگین می‌شود و بی‌درنگ کریزی-۸ را می‌کشد. این تغییر ناگهانی نشان می‌دهد که والت می‌تواند هم بی‌رحم باشد و هم آسیب‌پذیر؛ و این تضاد، در ادامه سریال همواره محور شخصیت او باقی می‌ماند.
قسمت سوم از فصل اول توجه ویژه سریال به جزئیات را ثابت کرد
قسمت سوم فصل اول نه‌تنها برای داستان و شخصیت والتر اهمیت داشت، بلکه خیلی زود یکی دیگر از نقاط قوت بریکینگ بد را تأیید کرد: توجه وسواس‌گونه به جزئیات. کشف تکه بشقاب توسط والت، نمونه‌ای عالی از این دقت است و نشان می‌دهد جزئیات کوچک در روایت این سریال بسیار مهم خواهند بود.
بریکینگ بد در ادامه نیز به این وعده عمل می‌کند و بارها با استفاده از نشانه‌های کوچک رویدادهای بزرگ را پیش‌بینی یا زمینه‌چینی می‌کند. از جزئیات ظریف فیلم‌برداری گرفته تا دیالوگ‌های کوتاه اما مهم، همگی باعث شده‌اند این سریال یکی از پرارزش‌ترین آثار برای بازبینی دوباره باشد.
این ویژگی بارها به‌عنوان یکی از نقاط قوت سریال مطرح شده و همه‌چیز از قسمت سوم آغاز می‌شود. هرچند نمونه‌های برجسته‌تری از این دقت در فصول بعد دیده می‌شود، اما همین اپیزود ظرفیت بریکینگ بد برای تبدیل‌شدن به یکی از بزرگ‌ترین سریال‌های جنایی تاریخ را نشان داد. فصل اول و به‌ویژه قسمت سوم، شایسته توجه بیشتری برای بنا نهادن این پایه‌ها هستند.
برگرفته از اسکرین‌رنت